-
دلتنگی های نگین
1390/03/19 11:49
پس مطلب قبلیم کووووووو بگردید تو پست هاتون ببینید پست قبلی من قاطی پست هاتون نیومده این بچه اصلا همه چیزش عجیب و غریب بود حتی پستش خوب اااا یادم رفت سلام بدم بیاین بغلم ببینم خوب اما این چند روز چه بر ما گذشت از امتحانم بگم که اولین امتحان به هول و قوه الهی به خیر گذشت خدا بقیشو هم به خیر کنه دیشب همسری برای کاری رفت...
-
حاضر جوابی نگین بانو
1390/03/10 12:57
سلام به دوست جونی های خودم تا یادم نرفته نگار بانو از همه دوستای گل و مهربونم بابت تبریکاشون به خاطر تولدش تشکر کرده خوب امابریم سراغ احوالات نگین بانو دو روز پیش رفته بودم بازار روز برای خرید میوه و سبزیجات چند نفری که جلوم بودند دیدم مثلا اگه میگن بهمون یک کیلو خیار بده طرف دو کیلو میده خلاصه هر چقدر اونا می خواستند...
-
کادوی روز زن
1390/03/07 13:03
سلام سلام خوبید خوشید سلامتید پیرو شکایت بعضی از دوستان محترمه مبنی بر طولانی شدن پست اینجانب نگین بانو قول میدم از این به بعد پست طولانی ننویسم چه کنم که وقتی دستم گرم تایپ بشه دیگه سرد نمیشه خوب پست قبل یادم رفت عکس هدیه های رعنا جونمو بذارم که اینا بود عروسک *** لباس خواب *** چرا اینطوری نگام می کنی نکنه انتظار...
-
تولد همسری +دیدار دوستان + مهمانی + روز زن +تولد نگار
1390/03/03 13:50
سلام سلام دوست جونی های شیطون خوب به سلامتی ای نونو خانوم قدم رنجه فرمود و به دنیای مجازیشان بازگشت اما هفته پیش در چنین روزی تولد همسری من بود و بنده صبح از خواب بیدار شدیم و گفتیم اولین کسی باشیم که به همسریمان تبریک می گوییم پس زنگ زدم مبایلش و شروع کردم با جیغ جیغ تولدشو بهش تبریک گفتم که دیدم هی داره میگه یواشتر...
-
سورپرایز من و سفرنامه شیراز
1390/02/22 13:01
سلام به همه دوست جونی های خودم همگی خوب و خوش و سلامت هستید بریم سر اصل مطلب که کلی حرف دارم یادتونه گفتم یه سورپرایز برای همسری دارم تقریبا کسی نتونست حدس بزنه چیه و الان خودم میگم هفته پیش روز معلم بود و خوب همسری منم که استاده دیدم فرقی با معلم نداره پس تصمیم گرفتم یه جشن کوچیک براش بگیرم خونه حسابی تمیز کردم بعد...
-
سفرنامه همدان
1390/02/11 14:40
سلام سلام صد تا سلام خوبید خوشید سلامتید چه خبرا من نبودم چند وقتی همه غوغا کردند ها خوب بریم که خیلی حرف دارم و البته کلی کار خوب اول بگم از همدان که حسابی بهم خوش گذشت و مهمتر از همه این که تونستم یکی از دوستای وبلاگیم یعنی خرزنه را برای اولین بار ببینم چهارشنبه هفته گذشته ساعت 6 وای مثل این دوست دختر دوست پسرا هست...
-
ممول من
1390/02/06 10:33
سلام سلام دوست جونی ها سلام گرم منو از همدان پذیرا باشید درست شنیدید دیشب من در یک حرکت غافل گیر کننده اومدم همدان واییییی که قیافه مامانم دیدن داشت از تعجب تو رختخواب آخه به هیچ کس نگفته بودم دارم میام.خواهرم هم که دیگه هیچی خوب والا عرضم به حضورتون دیشب اگه جغد خوابید منم خوابیدم نمی دونم تو اتوبوس که نشسته بودم...
-
نا خوشی ها و خوشی ها
1390/01/31 10:30
سلام دوست جونی ها خوبید خوشید؟سلامتید خوب از احوالات این چند روز بگم نمی دونم چرا وقتی یه روز از ته دل می خندی و شادی روز بعدش هر چی غصه و ناراحتیه میاد سراغت چند وقت پیش با همسری رفتیم بیرون وای که چقدر اون روز خندیدیم داشتیم میرفتیم بستنی بخوریم اولش همسری سوئیچ ماشینو پیدا نمی کرد و سوئیچ یدک برداشت بعد رفتیم...
-
اولین پست سال
1390/01/23 09:44
سلام سلام بچه ها لطفا لنگه کفشاتونو بذارید پاتون بمونه و پرت نکنید تا بگم چی شده که دیر اومدم اولا مجدد سال نو مبارک(فکر کنم خیلی دیر شده واسه این حرف) بعدشم اینکه ممنونم از همتون که منو تو این مدت تنها نذاشتید و بهم سر می زنید مخصوصا از رعنا جون و ستاره جون گل و دوست داشتنی که از طریق اس ام اس سراغمو می گرفتند و دیگه...
-
اخرین پست سال 89
1389/12/28 16:16
سلام سلام به همه دوستای گلی که تو این یک سال چرت و پرت های منو تحمل کردند خوب دیدم همه پست آخر سال گذاشتند گفتم منم بیام بذارم تا یه موقع جا نمونم در مورد پست قبل یه چیزی که فهمیدم این بود که تقریبا همه تو آسانسور برنامه دارند و فهمیدم فقط خودمون نیستسم که فرهنگ استفاده از آسانسور نداریم شوخی کردم به دل نگیرید خوب از...
-
سوتی جدید از نگین و همسری
1389/12/22 11:36
سلام سلام جمیعا خسته نباشید از خونه تکونی خوب اول بریم اخبار مهم به صورت تیتر وار اعلام کنیم ۱- اون یکی ماهی آنجلمون هم مرد حالا دیگه فقط گوپی داریم ۲- جنسیت بچه خالم معلوم شد .پسره خدا رو شکر که سالم هم هست ۳- ماهی گوپی مون دوباره حاملست به همسری میگم این چه زندگیه بدبخت داره یا حاملست یا مشغول بچه زاییدنه و خوب اما...
-
نگین ماما می شود
1389/12/15 18:47
سلام سلام بر همگی خوبید انشالله دماغتون چاقه چه می کنید با خونه تکونی هااااا. شروع کردید؟؟؟تموم کردید والا یکی از دلایلی هم که بنده هفته ای یکبار می آم آپ می کنم همین خونه تکونی می باشد حالا نیست قبلا هر روز آپ بودم گفتم یکم نگران نشید خوب بریم سر اصل مطلب والا خدمتتون عرض شود که ماهی کوپی بالاخره فارق شدند و بنده کم...
-
اخبارات نگینی
1389/12/06 16:50
سلام سلام به دوستای مهربون و خوشملم اولا بابت تعریفاتون خیلی خیلی ممنونم و باید بگم حمتون بهم لطف داشتید والا کلی خبر دارم و چون زیاد هستند یه سری هاشو تیتر وار خدمتتون عرض می کنم 1- یکی از ماهی هامون مرد به احترامش یک دقیقه سکوت همش هم تقصیر اون فروشنده بود چند وقت پیش دیدیم که ماهیمون خوره زده و همسری رفت به فروشنده...
-
مهمان داری نگینی
1389/11/27 18:22
سلام به همه دوستهای خوب و مهربونم جا داره اینجا از بیشترتون تشکر کنم که تو این مدت که نبودم بهم سر زدید و یه تشکر ویژه از عطی که تقریبا ه رو سه روز یه بار می اومد بهم سر میزد خبر خوشحال کننده دیگه هم اینکه نونو بالاخره برگشت و گویا حال نانا خان هم خوب شده (خدا رو شکر) .بچه دستتو نکن تو دماغت دارم حرف میزنم خوب والا...
-
سورپرایز من
1389/11/16 13:25
سلام دوستای خوب و مهربونم واییییی اگه بدونید چقد خوشحالم مامانم اینا غافلگیرم کردند و روز چهارشنبه اومدند خونمون قیافم حسابی دیدن داشت حالا من تا جمعه هفته دیگه احتمالا نمی تونم بیام و بنویسم ولی کامنت های همتونو خوندم و حتما میام و وبلاگهای قشنگتونم می خونم همتونو دوست دارم واییی خیلی خوشحالم
-
مهمانی ما
1389/11/09 15:07
سلام سلام به همه دوستای خوب و مهربون و دوست داشتنیم خوب خدا رو شکر مهمونی پنج شنبه هم با خوبی و خوشی برگزار شد جمعه صبح ساعت 8 بیدار شدم(البته با کلی جون کندن چون شب قبلش ساعت 2 خوابیده بودم ) و مشغول غذا درست کردن شدم قصدا داشتم این غذاها رو درست کنم : عدس پلو + بادمجان بقچه ای + دسر شکلات + کدو + سالاد + بورانی...
-
خوان سرا
1389/11/02 10:48
سلام سلام به همه دوست جونی هام خوبید خوشید؟؟با برف و امتحان چه می کنید؟؟؟من که این ترم از امتحان رحت بود ولی از ترم بعد شروع میشه حسابی این ترمی که مرخصی بودم تنبل شدم خوب بریم سراغ زندگیمون دیروز صبح که بلند شدیم من یکم حالم خوب نبود واسه همین همسری صبحانه کامل آماده کرد و با هم خوردیم چقدر خوبه آدم بشینه یکی براش...
-
تولد برادر همسری
1389/10/25 15:31
سلام سلام من اومدم ممنونم به خاطر مهربونی هاتون عرضم به خدمتتون که خالم خدا رو شکر بهتره برادر همسری هم خوب شد و دیروز به خونه بازگشت بنده هم دیروز به خانه خود عزیمت نمودیم می گماااااا چقدر این دوران بارداری سخته طفلک خالم بوی هر چی بهش می خورد حالش بد میشد البته امیدوارم این سختی هاا به زودی نصیب همتون بشه خوب بریم...
-
ممنونم از همتون
1389/10/23 10:35
سلام دوستای خوب و مهربونم از اینکه نگرانم هستید ممنونم راستش خالم یه چند روز مرتب حالش بعد میشه یعنی ویار داه و بیشتر میرم پیشش که کاری نکنه و فقط استراحت کنه دیروز هم از صبح پیشش بودم و عصر فهمیدیم که برادر همسری مریض شده و رفته خونه مامانش تا خالم ازش نگیره واسه همین من دیشب پیش خالم بودم.الانم اومدم برم حمام و خونه...
-
چادگان 2
1389/10/15 13:14
سلام دوست های گل و مهربون ممنون از دلداری هاتون بابت سوزوندن غذا و اما ادامه ماجرا بله تا اونجایی گفتم که پیتزا دست پخت خانمی را نوش جان فرمودیم و ظرفها را شستم و آماده شدیم که نرگس زنگ زد گفت ساعت 3 میریم آخه شوهرش یه تصادف کرده بود و باید می رفتند تا مراحل قانونی طی بشه منم با خودم گفتم چه دل خجسته ای دارند تصادف...
-
چادگان ۱
1389/10/11 14:08
سلام سلام دوستای خوب و مهربون و صبورم اول از همه دوستان که نظراتشون دیر تایید میشه عذر خواهی کنم باور کنید من همه نظرات تایید می کنم (به جز نظراتی که میگن وبلاگ خوبی داری به ما هم سر بزن)فقط وقتی میشینم از اون اول شروع می کنم یکی یکی نظراتو می خونم و جواب میدم بعد هم به وبلاگاشون سرمیزنم واسه همین ممکنه یکم دیر بشه...
-
دارم زن عموی بچه خالم میشم
1389/10/04 20:20
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا برعکس پست قبلی الان خلی خوشحالم اخه خالم بارداره البته اگر راستشو بخواهید بدونید من از یک هفته پیش می دونستم اما چون خالم گفته بود به کسی نگم منم صداشو درنیاوردم می بینید چه دهن قرصی دارم ولی داشتم می مردم که نمی تونم به کسی بگم تا اینکه پنج شنبه شب دوستای...
-
هیچ وقت نمی بخشمت
1389/10/01 11:11
-
***
1389/09/28 10:24
سلام دوست جونی ها خوبید؟خوش می گذره. عزاداریهاتون قبول خوب من برگشتم.نه توی دریای همدان غرق شدم و نه تو کویر گم شدم قابل توجه بعضی ها خوب بریم سراغ خاطرات سه شنبه : از صبح عذا گرفته بودم که چی درست کنم واسه شام که هم راحت باشه و هم موادشو تو خونه داشتم اخه تقریبا یخچالم این شکلی بود که این غذا رو دیدم سوفله خلاصه دیدم...
-
تحول در زندگی نگین
1389/09/27 16:46
سلام سلام خوب چرا میزنید می دونم قرار بود تا هفته دیگه نیام اما خوب نشد دیگه ادم که از دو روز دیگش خبر نداره خوب اول از همه یه چیزی بگم که وبلاگ آشپزی گروهی راه افتاد به این آدرس http://ghazahayema.blogfa.com/ دوستای گلم که می دونم دست پخت همتون تکه و حرف نداره اگه دوست دارید جزو نویسندگان این وبلاگ باشید و غذاهای...
-
بی عنوان
1389/09/20 10:04
سلام دوستای گل و مهربونم به همگی خوش می گذره؟؟ راستش قبل از هر چیز می خواستم یه نکته ای بگم که دلیلش هم کامنتیه که تو پست قبلی یکی از خوانندگان به اسم مثل خواهر برام گذاشته بود و خوب منظورشون این بود که نوشته هات بی خود و بی محتوا هستند و چیزی بنویس که ارزش وقت گذاشتن دیگران برای خوندن داشته باشه. دوستای گلم من از...
-
دستور کتلت برنج شکم پر و اندر احوالات نگین
1389/09/16 13:39
سلام دوست جونی ها راستش ترجیح دادم مثل بچه آدمیزاد هر چه زودتر بیام و دستور این کتلت برنج بذارم تا با کتک و لنگه کفش مجبور نباشم بیام .در مورد بیمارانم هم باید بگم خدا را صد هزار مرتبه شکل الان همه خوب شدند و مشغول به زندگی هستند دیروز هم با خاله خانوم رفتیم یعنی فقط خاله آزمایش بده و برگردیم مثل بچه ادم سر زندگیمون...
-
مریض داری
1389/09/14 09:59
سلام دوستای گل و مهربون خودم وایی اگه بدونید چقدر دلم براتون تنگ شده بود راستش این چند وقت بنده مشغول مریض داری از همسر گرامی بودم طفلک چهار روز تمام افتاده بود و تازه امروز رفت سر کار روز سه شنبه که اصفهان به دلیل آلودگی هوا تعطیل شد ما کلی ذوق کردیم .اون شب ما خونه دوست همسری دعوت بودیم اخه تولد دوست همسری بود و این...
-
تعطیلات
1389/09/07 09:59
سلام سلام دوستای خوب و مهربونم تعطیلات خوش گذشت؟ ما هم خوب و خوش بودیم اما بشنوید از این چند روز سه شنبه شب خبردار شدم که یکی از خاله هام داره از همدان میاد منم پیش خودم گفت خوب فردا شب که بیاید اصفهان اول میره خونه اون یکی خالم بعد منم پنج شنبه دعوتش می کنم و کلی ذوق کردم که پنجشنبه هم همسری خونه هستش و کلی تو کارا...
-
آشپزخانه بهم ریخته
1389/09/02 09:34
سلام دوست جونی هاا خوش می گذره؟دماغاتون چاق هست؟ روز یکشنبه همسری اومد خونه و قرار شد با هم بریم براش یه شلوار بگیریم منم برنج دم کردم و رفتیم. رفتیم یه شلوار گذفتیم و من داشتم می رفتم با فروشنده صحبت کنم که دیدم همسری کنار این کت بلند ها هم وایساده قیافشو مظلوم کرد و گفت یه دونه هم از اینا برام انتخاب می کنی بخریم...