عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

سورپرایز من و سفرنامه شیراز

سلام به همه دوست جونی های خودم شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

همگی خوب و خوش و سلامت هستیدبریم سر اصل مطلب که کلی حرف دارم یادتونه گفتم یه سورپرایز برای همسری دارمHippieتقریبا کسی نتونست حدس بزنه چیه و الان خودم میگم 

هفته پیش روز معلم بود و خوب همسری منم که استاده دیدم فرقی با معلم نداره پس تصمیم گرفتم یه جشن کوچیک براش بگیرم  خونه حسابی تمیز کردم بعد کیک درست کردم و برای شام هم شنیتسل مرغ (دستورشو تو وبلاگ آشپزی ) گذاشتمSmiley from millan.net بعدشم رفتم دوش گرفتم  و بعدشم خوشملانسی فرمودیم که همسری زنگ زد گفت داره میاد  منم کیک گذاشتم رو میز و چراغ هم رو خاموش کردم و کل خونه رو شمع روشن کردم  در که زد رفتم در باز کردم داشت حرف می زد یه دفعه ساکت شد و با تعجب خونه نگاه می کرد و بعد این شکلی شدو کلی بغلم کرد و بوسم کرد خوب اینم از سورپرایز من حالا بریم سر سفرنامه شیراز 

 

اولش همسری گفت که با هم میرم دانشگاه من میرم سر کلاسام تا ۱۱ و تو هم بشین تو اتاقم که بعد یه سره از اون جا راه بیفتیم که دیگه نخوام برگردم اصفهان تو رو ببرم منم قبول کردم و کلی ذوقیدم که میرم دانشگاه همسری می بینم   بعد شب که خوابید صبح بلند شد گفت نه نمی خواد بیای دانشگاه حدود ساعت ۱۱ راه بیفت به سمت شهرضا من اونجا سر فلکه شهررضا منتظرت می مونم که دیگه نخوام مسافت شهررضا تا اصفهان دوباره بیام بعد گفتم خوب چرا نیام دانشگاه گفت خوب اینطوری بهترهشکلک های ِ هلن بیای اونجا تا ۱۱ حوصلت سر میره

فکر کنم شب قبلش حتما خواب دیده رفتم دانشگاه و احیانا بنده یه سوتی چیزی دادم و آبروی همسری بردمو واسه همین منصرف شدشکلک های ِ هلن 

البته بی راه هم فکر نکرده بود حالا میگم چه سوتی دادم خلاصه همسری رفت و منم تصمیم گرفتم یه ناهار برای تو راهمون درست کنم که دیدم هیچی تو خونه نداریمآخه من وقتی قرار باشه برم مسافرت دیگه چیزی نمی خرم و این میشه که با قحطی مواجه میشم خلاصه شال و کلاه کردم و رفتیم سیب زمینی و سوسیس خریدم و ناهار درست کردم بعدم رفتم ترمینال که برم به سمت شهررضا وای تو تاکسی که نشسته بودم هی بوی این سیب زمینی و سوسی بلند می شد و من همشکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن خلاصه رفتم و همسری دیدم و حرکت کردیم به سمت شیراز حال داشته باشید سوتی که دادم  

وقتی نگه داشتیم برای ناهار من ظرف غذا را که برداشتم دیدم ای دل غافل تمام روغن هاش ریخته تو پلاستیک و دیگه حتما خودتون تا آخر خط خوندید حالا فکر کنید این افتضاح می خواستم تو دانشگاه همسری در بیارم دیگه بعد از این دانشجوهاش دو زار روش حساب نمی کردندخلاصه سر راه رفتیم پاسارگاد و نقش رستم دیدیم و من خیلی لذت بردم راستش تو نقش رستم که بودیم اون سکوت و ابهت کوهها با صدای پرنده ها یه آرامش خاصی بهم می داد و خیلی اونجا رو دوست داشتم دیگه بعدشم رسیدیم خونه عمه همسری و  اما این چند روز که اونجا بودیم این جاها را دیدیم 

باغ ارم به همراه پسر عمه و دختر عمهsmile emoticon kolobok همسری که همسری و پسر عمش کلی شیطونی کردند که من دیگه کم مونده بود غش کنم از خنده بعدش رفتیم حافظیه که انقدر شلوغ بود فقط می شد آدم ببینی  شبش هم خونه عمش مهمونی بود که تقریبا کل خانواده همسری که در شیراز هستند اومده بودند اونجا

فرداش یعنی روز پنج شنبه صبح رفتیم بازار ناهار خونه یکی دیگه از عمه هاش بودیم و عصرشم دوباره با همون دختر عمه و پسر عمه و دو تا دیگه از دختر عمه هاش رفتیم مجتمع ستاره راستشمن بین این سه تا دختر عمه ای که همسری داری با یکیشون رابطم خیلی خوبه و کلی با هم می گفتیم و می خندیدم وای رفتیم اون شهر بازی که توی ستاره بود بقدری شلوغ کردیم و شیطنت که کم مونده بود بندازنمون بیرون سوار این هواپیما شدم که تصاویر سه بعدی نشون میده دیگه من از بس خندیدم و جیغ زدم بیرون که اومدیم از چشمام داشت اشک می اومد بعدشم رفتیم بولینگ بازی کردیم که آقا من هر چی می انداختم برای دل خوشیم یکیش هم به هدف نمی خورد که حتی یه دونه از اون (چی بهش میگن) بندازه امادقیقه آخر که دیگه داشت وقتمون تموم می شد یه دونه انداختم که همشونو ریخت دیگه کلا از خود بی خود شدم و پریدم بغل همسری و ولی حسابی اونجا بهم خوش گذشت  

دیگه جاهای دیگه ای که رفتیم ارگ کریم خان بود و بازار وکیل راستش این چند روز هی می خواستم با نونو قرار بذارم که نمی شد حالا خود نونو تو وبلاگش همه اتفاق ها رو کلی با مزه تعریف کرده من برای این که این پست خیلی طولانی نشه اونا رو تعریف نمی کنم و می ذارم اون روز آخر تعریف می کنم که بنده جقد حرص خوردم 

روز یکشنبه بود که فردا صبح می خواستیم راه بیفتیم به سمت اصفهان دیگه کلی با نونو اس ام اس بازی اون روز بعد از ظهر خونه یکی از عمه هاش بودیم و من مبایلم تو اتاق بود و اصلا نمی فهمیدم نونو طفلک هی داره زنگ میزنه و اس میده شکلک های ِ هلنراستشو بگو نونو چقد فحشم دادیشکلک های ِ هلنشکلک های ِ هلن دیگه آخر شب فهمیدم که اس دادم به نونو که یعنی فردا نمی تونی بیای؟؟؟؟که مطمئن بودم الان داره خواب پادشاه دومم می بینه دیگه ما هم رفتیم خونه و خوابیدم که صبح با صدای زنگ اس ام اس بیدار شدم که نونو بود که ساعت ۸:۳۰ اس داد که من دارم میرم بیرون تا ۱۲می تونم بیرون باشم اگه تا اون موقع خواستید برید بیرون خبرم کنید تا بیام و بنده به یکی از کارهای سخت دنیا که همانا بیدار کردن همسری از خواب ناز بود مشغول شدم و به هول و قوه الهی تونستم ساعت ۱۰ بیدارش کنم دیگه جونم براتون بگه که تا حاضر شدیم و راه افتادیم و هر دفعه یه چیزی پیش می اومد که نمی تونستیم راه بیفتیم و من حرص می خوردم ساعت حدود ۱۱:۳۰ موفق به دیدار نونو خانوم شدم شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن  البته اول از تو ماشین زیارتش کردم و هی به همسری می گفتم نگه دار خودشه نگه دار دیگهHelloهمسری هم می گفت بابا جا پارک نیست بذار برم جلو خلاصه جلوتر نگه داشت و بنده سر از پا نمی شناختم که رفتم دیدمش و به قول نونو مثل این عاشقا به سمت هم حرکت کردیموای عزیزم چقدر حس خوبی داشتم که نمی تونم توصیفش کنمیه کوچولو حرف زدیم و در همون فرصت کم هم یه خورده غیبت کردیم و نونو خانوم زحمت کشیده بود یه ساک پر از هدیه که عبارت بود از یه بلوز خوشمل یه دونه مجسمه خیلی ناناز (عکساشونو می ذارم) و دو تا کتاب رمان و نانا خان هم از طرف خودش  کتاب ایران باستان به همسری من داددستت درد نکنه عزیزم شرمنده کردی دیگه با هر سختی بود خداحافظی کردیم و تا نشستم تو ماشین همسری گفت خوب می گفتی وایسه برسونیمش بنده خدا از صبح معطل ما شده دیگه منم نذاشتم حرف همسری تموم بشه زنگ زدم به نونو که همون جا وایسا که اومدیمYahدوباره ذوقیدم که می تونم چند دقیقه دیگه ببنمش دیگه سوار ماشین شد و تا کوچشون کلی گفتیم و خندیدیم و دوباره مجبور به خداحافظی شدیم.بعد از رفتنش حس خیلی خیلی خوبی داشتم و خنده رو لبم بود و به همسری گفتم اگه می رفتیم و نمی دیدمش حسابی دلم می سوخت و خوشی های شیراز بهم نمی چسبید دیگه همسری هم گفت هر موقع اومدیم شیراز بیا ببینشدیگه بعدشم رفتیم تخت جمشید که اونجا هم کلی لذت بردم و پیش به سوی اصفهان

 

تابلو نوشت: از شیراز یه تابلو خریدم برای خونه اولش که کلی به همسری هی گفتم بالا بزن پایین بزن بیارش اینو نه اونجا نه اونورتر دیگه قشنگ کفریش کردم بعد که تابلو زدیم حس کردم زیاد به خونم نمیاد(البته خود تابلو خیلی قشنگه ها ولی رنگش به صورتی نمیاد) ولی جرات نداشتم بگم چون ترسیدم اون تابلو برداره و عکس منو به همراه یه ربان مشکی بزنه جای تابلو 

 

گوپی نوشت : دوباره ۹ تا بچه دیگه دنیا آورد 

سزارین نوشت : یکی از بچه ها از صبح گیر کرده بود به بدن گوپی مادر و بیرون نمی اومد ساعت ۶ که همسری اومد بهش گفتم و اونم دست به کار شد و عمل سزارین انجام داد  بعدشم کلی ذوق کرد به هر کس زنگ می زد می گفت امروز عمل سزارین انجام دادم و مادر و بچه هر دو سالم هستند فکر کنم بره شغلشو عوض کنه 

 

پارتی نوشت : نمردیم و در طول عمر با برکتمون یه پارتی دعوت شدیم امشب تولد پسر عمومه و می خواد پارتی بگیره بریم ببینیم هی پارتی پارتی می کنند چیه 

مهمون نوشت : فردا برای ناهار مهمون دارم انشالله این دفعه هم به خیر و خوشی تموم شه 

امتحان نوشت : ۱ ماه دیگه امتحانه و من اصلا لای کتابها را باز نکردم  

نونو نوشت : نونو جون ببخشید اگه یکم نامرتب بودم به خدا از صبح انقد حرص خورده بودم که اصلا حال و حوصله بزک دوزک نداشتم

 

عکس ها : بلوزی که نونو جون داده ***

مجسمه ای که نونو جون داده   ***

تابلویی که حس می کنم به خونه نمیاد   ۱    ۲

نظرات 69 + ارسال نظر
سیما 1390/02/22 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.simaa.blogfa.com

سلام

سفر خوش گذشته
راستی حسابی با نونو خوش گذرونی کردین هااااااااا

درمورد تابلو به نظرم باید فاطله دار بزنی تا خودش رو نشون بده
کنار هم نما نداره

سلام گلم جات خالی حسابی خوش گذشت
اینو امتحان کردم اما زیاد به نظرم جالب نشد

سولماز 1390/02/22 ساعت 03:01 ب.ظ http://20124.blogfa.com

سلام نگین جون
خوشحالم که شیراز بهت خوش گذشته
عکسهای زیبایی بود
کادوهات خیلی زیبا بود
تابلو قشنگه

قربونت برم عزیزم چشمات قشنگ می بینه

نگین جان تابلو های چند تیکه رو با فاصله از هم میزنن یا از بالا به پایین.

آره عزیز دلم می دونم اما این چون نقاشی هست زیاد جالب نشد اولش امتحانی همین کارو کردمکه کم مونده بود همسری شهیدم کنه
فروشنده هم بهم گفت که این طرح ها رو باید کنار هم بزنی
مشکل من اینه که رنگش به خونم نمیاد

شقایق و حبیبی 1390/02/22 ساعت 05:21 ب.ظ

سلاممممممممممممممم نگین جونم
قربونت برم عزیزم همیشه به گردش
وایییییییییییییی چه قد خوب که یکی از بچه های وبلاگی رو دیدی
اون وقت ما تو اصفهانیم و نمیشه
دستش درد نکنه مجسمه و لباسش جفتش خوشگلانسین
تابلوتون هم خیلیل شیکه عزیزم
به خونتون م میاد دیواراتون که صورتی نیست
واییییییییییییییییییییی اخ جون پارتی اقا رفتی بیا واسه منم تعریف کن عقده ای نشم هی میگن پارتی پارتی ببینیم چی هست حالا
ای ناقلا فردا مهمونات کیان هینننننننن
چی می خواهی بپزونی ( زرشک پلو مرغ مخصوص نگینین که هنوزم دستورشو واسمون نزاشتی ) آره شیطون
تو جیگروییییی خودمی هاااااااااااااااااا

سلام شقایقم خوبی خانومی
عزیزمی مرسی گلم
همینو بگو به خدا متاسفانه ساعتهای بیکاریمون بهم نمی خوره
آره عزیزم واقعا نونو جون سنگ تموم گذاشته
اینم حرفیه
خوب تو هم بیاباور کن تا حالا پارتی نرفتم
آفرین درست حدس زدی زرشک پلو با مرغ
تو هم عسل منی

رضوان 1390/02/22 ساعت 07:47 ب.ظ http://dokhtar0irooni.blogfa.com

خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته و نونو رو هم دیدی.
عاشق این قرارای وبلاگی ام.

فکر کنم ماهی تون کاری جز زاد و ولد بلد نیست!!!خدا خیر بده همسریت رو راحتش کرده.

دست نونو درد نکنه.خوشگل بودن.آره فکر کنم یه کم نمیاد به فضای خونتون .

مرسی گلم
آره والا خیلی حال میده
دعای خیر ماهی بدرقه همسریم
دست نونو جون درد نکنه

خانومی 1390/02/22 ساعت 09:08 ب.ظ http://www.kh4n0mi.blogfa.com

بههههه نگین خانو م خوش اومدین سفر خوش گذشت انشا الله سوغاتی بنده مثه اون دفعه داخل مغازه جا نمونده ؟
خو اگه مونده که هیچی اون تابلو رد کن بیاد که لازم دارم اااا مرسی دختر گلم
پارتی میری منو نمیبری یعنی ؟؟؟؟ نونو این لباسرو به تو تنهایی داد نگفت بدیش به خانومی ؟ دسته گلتم با اون سورپرایزت واسه همسریت درد نکنه خو واسه چی انتظار بیهوده داری از ادم من به شخصه از کجا می دونستم همسریه شما روزشو می خوای در این زمینه بترکونیاگه از قبل گفته بودی الان برنده بودم راستی نگین ۵۵ بار بهت گفتم که رمز گداشتم اومد برات یا نه ؟جواب ندادی ؟؟
خوب دیگه ما بریم که کلی امشب کار داریم خدافظ شما

سوغاتییعنی چی من نمی دونم سوغاتی یعنی چی میشه ترجمه کنی برام
خوب تو هم بیا بریم
والا نونو چیزی نگفت که بدمش به تو شاید یادش رفته بگه
آخه خانوم حواس جمع من چند بار گفته بودم که همسری استاده شما حضور ذهن نداشتی

لیلی 1390/02/22 ساعت 11:43 ب.ظ

سلام عزیزم.خیلی خوشحالم تقریباذوق مرگم ازنکه میخوام ببینتم.
دست نونو جان درد نکنه.مجسمه هاخیلی خوشمل بودن.
دلمون تنگه برای یه سوتی اساسی.دست به کارشو نگین جان.

خیالت راحت بشه حتما در چند روز آینده یک سوتی میدملیلی جون هر کار می کنم وبلاگت باز نمیشه یه بار دیگه آدرس وبلاگتو برام بذار

نونو...: 1390/02/23 ساعت 12:14 ق.ظ


عجبی خانوم آپ کردی...

جدی نگین خیلی دلم واست تنگولیده...کاش شیراتز مونده بودی...

چقدر ما هنرمندیم...در عرض دو مین دیدارمون هم از یاد کردن غیبت غافل نشدیم...

وای تو ماشین که خیلی خوش گذشت...بیچاره همسریت...قوم الظالمین...=قوم الصالحین...
هدیه ها هم اصلا قابلت رو نداشت...خدا رو شکر که پسندیدی...
ایشالله بازم بیای شیراز دیگه نمیذارم خونه هیچ عمه ای بری...میندازمت تو خونم درم روت مقفلم که فقط خودم ببینمت...
ما رو یه سری همین ستاره به خاطر حرکات موزون بیرون کردن...

اما خیلی خوش گذشت...
ایشالله واسه همیشه بیاید شیراز بمونید...

میبوسمت زیاد...

ای به فدای تو...
در ضمن خانوم اون روز خیلی هم هوب بودی...من با اون ابروهام بیشتر خنده دار تر بودم...
سلام همسریتم برسون...بگو ارزش دیدن شما دو تا واسم بیشتر معطلی تو خیابون ها می اریزد...

بابای...
در ضمن زود زود آپ کن...با این گوپی هات...

طی یک عملیات غافلگیرانه الان بلاگت را بازیدم تند تند نوشتم دارم میثبتم...
به یاری حق که میثبته...

عجب به جمالت
خداییش بعد از این همه مدت که همو دیدیم اون نیم ساعت خیلی کم بود
این خصوصیت تمام خانم های ایرانی هستش
عزیزم من از خدامه ولی جواب قوم الصالحین خودت باید بدی
باید همه جا نشون بدیم دوست همیم باور کن اگه همسری اینا باهامون نبودن ما هم بیرون می کردن
عزیزمی خوب گلم تو عزادار بودی با این حال انقدر شیک و مرتب بنده یعنی مسافرت اومده بودم
چـــــــــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــــــــــــــم
انشالله که میثبته

نونو...: 1390/02/23 ساعت 12:15 ق.ظ


ثبتید...
بزن دست قشنگه رو به افتخار من خوشمله...

هوراااااااااااااااااااااااااااا
تو قهرمانی نونو

نانا 1390/02/23 ساعت 12:37 ق.ظ http://www.ranaei.blogfa.com

سلام عزیز دلم
الهی
نونو که انقدر دل منو آب کرد زودتر از من تو رو دیده :)
قربونت برم که سفر بت خوش گذشته
کلی دوستت دارم
مبارم چیزاتم باشه .. دست نونویی درد نکنه
راستی تابلو هم قشنگه .. فقط یکم با فاصله تر میزدین ؟ از این ۳ تیکه ها بود .. نه؟
کلن همچی پرفکت جیگمل خانومی:):**
ای شالله همو می بینیم :)
دوستت دالم
بووووس

سلام قربونت برم الهی من
واییی این نونو هم کلی منو خجالت داده
واقعا دست نونو درد نکنه خیلی زحمت کشیده
آره گلم اولش با فاصلخه زدم اما زیاد تصمیرش معلوم نمیشه اون فروشنده هم گفت طرح های این شکلی باید چسب هم باشه اما یه تابلو دیگه گرفتیم اون طرحش تفژقریبا از اوناییه که میشه جدا زدشون
انشالله

atefeh 1390/02/23 ساعت 09:29 ق.ظ http://girloflove.blogfa.com

vayyyyyy
cheghad khandidam
kh nazi negin

به چی خندیدی آخه

سلاااااااااااااامن گین جان خوبی؟

خیلی خوشحالم که نونو رو دیدی

به نظر من که به خونه ات میاد!اما خوب کلا تابلوهای نقاشی بیشتر به کاغذ دیواری با رنگ کرم میاد! تابلوهای سه تیکه معمولا عکس های دختر یا گل میاد البته بازم نظر من ِ!

سوپرایزت هم خیلی قشنگ بود و رمانتیک

عزیز دلمی تو خوبی خانوم گل
مرسی عزیز دلم

نیلوفر 1390/02/23 ساعت 12:24 ب.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

سلام عزیزدلم
ایشالا همیشه به سفر و خوش گذرونی و دیدار دوستان
کادوهات هم مبارک باشه
خدا رو شکر که حال بچه و مادر خویه همسری هم یه پا ماماست!!!

قربونت عزیزم
بله فکر کنم وارد تر از منم باشه تازه

tala 1390/02/23 ساعت 12:47 ب.ظ http://eshgehonar.blogfa.com

سلام نگینی خدا رو شکر بهت خوش گذشته خانومی کادوهاتم مبارک باشه .میتونی تابلو رو تو راهرو خونه ات بزنی که چیزی نباشه وخودش به تنهایی دلبری کنه

نگین جون شوهرت استادی چه رشته ای هست؟

مکانیک عزیزم

سلام نگینی جون.
خوب دوتا راه حل داری عزیزم یا اینکه دکوره خونتون رو کلا بخاطر قاب ها تغییر بدی و گزینه دوم اینکه رنگ قاب هارو بخاطر دکور خونتون تغییر بدی.
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
________________@@@@@_______
__@@@@@@@@@@@@@@_______
__@@@@@@@@@@@@@@_______
_______________________________
_________@@@@@@@___________
_____@@@@@@@@@@@_________
___@@@@@______@@@@@_______
__@@@@@_________@@@@@_____
_@@@@@___________@@@@@____
_@@@@@___________@@@@@____
_@@@@@___________@@@@@____
__@@@@@_________@@@@@_____
___@@@@@______@@@@@_______
______@@@@@@@@@@@________
_________@@@@@@@____________
________________________________
__@@@@@____________@@@@@__
___@@@@@__________@@@@@___
____@@@@@________@@@@@____
_____@@@@@______@@@@@_____
______@@@@@____@@@@@______
_______@@@@@__@@@@@_______
________@@@@@@@@@@________
_________@@@@@@@@@________
__________@@@@@@@@_________
___________@@@@@@@_________
____________@@@@@@__________
_______________________________
____@@@@@@@@@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
_________________@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
____@@@@@@@@@@@@@______
آپیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
راستی بیا قالبمونو ببین نگین جون

در حال حاضر امکانهیچ کدومو ندارم
اومدم

ملیکا 1390/02/23 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام نگین جونم

رسیدن بخیر.خوش گذشت خدا را شکر.همیشه شاد و خوش باشی.
چقدر دیدن شما و نونو جالب بوده.شانس اوردین همو دیدین.

چقدر کادو نونو جونخوشکله دستش درد نکنه
تابلو هم باید کنار هم بچینی چون بهم ربط داره خوبه قشنگه به خانه ات میاد شاید چشت عادت نداره ولی زیبا است.

وای همسری خسته نباشن به سلامتی مدر و بچه کمک کردند

پارتی خوش بگذره و مهمانی خوبی را هم داشته باشی.
بیا زود زود خبر بده. نگران امتحاناتتم نباش خوب میدی.

منو دعا کندوستت دارم عزیزکم

سلام به روی ماهت عزیزم
آره والا خیلی شانش آرودیم
شاید هم اینطور باشه چون الان بهش عادت کردم
آره واقعا کار خدا پسندی انجام داد
خدا کنه
محتاجیم به دعا اما چشم حتما

نانا 1390/02/23 ساعت 11:55 ب.ظ

خوشملکم

عزیزم

پپر پریا 1390/02/24 ساعت 12:03 ق.ظ http://farfar2010.blogfa.com

گمون نکنم اون قدر ناهماهنگ هم باشه ها جون ترکیب قرمز و مسی هم توش به چشم می خوره که زیاد در تضاد با صورتی نیست
منم تابلوهای این مدلی را بالا و پایین بیشتر می پسندم هر چند در کل اگه تو خنه تابلو نقاشی بزنم ترجیح می دم کار خو دم باشه
ما هم تعطیلات اطراف شیراز رفتیم

الهی قربونت برم که دلمو قرص کردی
ما که مثل شما هنر مند نیستیم مجبوریم از هنرهای دیگران بیشتر استفاده کنیم

پریس 1390/02/24 ساعت 12:25 ق.ظ

سلااااااام نگین جونمممممم
بابا نیومدی نیومدی وقتی اومدی همچین اومدی که زیر پست هات له شدم...
خدا رو شکر بهت خوش گذشته
تو پارتی شیطونی که نکردی هاااا؟
عزیزم حالا من گفتم پزشک متخصص گوپی هاتون میشم ولی قرار نشد هنوز اون گوپی نر بیچاره سیاه پوشه برین براش دنبال زن بگردین
اون روزی که تو ریاضی مهندسی داشتی منم همین درس رو داشتم اون قدر بی رمق بودم که نرفتم سر کلاس.تا حالا 7 جلسه غیبت دارم
راستی چی می خونی ؟ (البته فضولی نباشه ها)...
تو و همسری نمونه کامل همه جای ایران سرای من است هستین ها. همدان و اصفهان و شیراز و ........
عزیزم قصد سفر مشهد یا اون نزدیکیا نداری؟؟
من خوشحال میشم ببینمتا
منتظرم
بوس بوس

سلام عزیزم شرمنده که لهت کردم
شیطونی؟؟؟منو شیطون اصلا دخمل آرومتر از من دیدی؟
داشت از غصه دق می کرد
من کامپیوتر می خونم عزیز دل
ما ماه عسلمون اومدیم مشهد انشالله هر موقع خدا قسمت کنه حتما میایم مشهد
منم خیلی دوست دارم عزیز دلمو ببینم

سودا 1390/02/24 ساعت 09:22 ق.ظ

خوشگله
تورور صدا نزدم که تابلورو میگم جو گیر
دلم برات تنگ شده بود دیر کردی!!!!!!!!!
خوشحالم که بهت خوش گذشته

کمی به خود امیدوار شدم
قربونت منم دلم برای تو تنگ شده عزیزکم
مرسی انشالله تو هم هر جا هستی خوش باشی

سمیه 1390/02/24 ساعت 09:38 ق.ظ http://mamanepedram.blogfa.com

بابت سورپرایز همسرت باید تشکر کنه نه ما ....به ما مربوطی نداره
درباره سفر خوش به حالتتتتتتتتتتتتتت از اعماق وجودم حسودیم شد ... آخه من خیلی تعریف این فصل شیراز رو شنیدم ..... دوست دارم برم که تا حال نطلبیده
در مورد کادوهاتم مبارکت باشههههههه
در مرود پارتی هم که مواظب باش نگیرنت ......

حالا چی میشد تو هم یه تشکر بکنی
جدی حسودیت شدپس بذار بیشتر حس حسادتو برانگیزم
وایییی سمیه نمی دونی چه هوایی داشت
اگه گرفتنم بیا سند بذار بیارمون بیرون

المیرا 1390/02/24 ساعت 10:01 ق.ظ http://limonaz.blogfa.com

آفرین دختره خوب.عجب سوپرایزی

همه وسایلتم خیلی خیلی خوشگلن

قربونت برم عزیزم

یسنا 1390/02/24 ساعت 10:31 ق.ظ http://akharedonia.blogfa.com

سلام عزیز رفته سفر!
وای من عاشق شیراز تو ماهه اردیبهشتم.
و خوشحالم که رفتی و مطمئنم که خیلی خیلی خوش گذشته.
ای ول شغل جدید همسرتون.شغل به این عشقولانه ای مگه چیه

چه خوب شد بالاخره نونو جونتو دیدی اصلن شیرازی ها خیلی خونگرم و مهمون نوازن.

بله بسیار زیبا بود این شهر
هیچی ولی مشکل اینجاست زیاد کارایی نداره و ما از نون خوردن می افتیم
بله نونو جون که دیگه مهربونیش زبون زد همه هست

بی خبر 1390/02/24 ساعت 11:46 ق.ظ http://bahareto.blogfa.com

مجسمه خیلی خوشگلهههه! ولی تابلو ههه زیاد نمیاد به پرده هات و مبلهات! شیراز خیلی دوست داشتنیههه! رفتی پارتی بیا واسه ما هم تعریف کن پارتی چه شکلیه

قربونت برم عزیزم
حتما میام می تعریفم

[ بدون نام ] 1390/02/24 ساعت 12:34 ب.ظ

بابا باریکلا نو نوجون و خوش به حالت چه کادوهای گرفتی !
تابلو قشنگه چرا اینجوری فکر می کنی؟

دوست عزیز شما
الان دیگه بهش عادت کردم فکر کنم اون موقع چون تازه بود اینطوری فکر کردم

مینا 1390/02/24 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.ziha.blogfa.com

سلام عزیزم .از جانب ماهم تبریگ بگو

حسابی با نونو.نانا خوش گذروندی ها؟

بووووووووووووووووس

حتما گلم می خوای تو هم بیا بریم
حسابی جای همه خالی

نگین 1390/02/24 ساعت 01:13 ب.ظ http://neginereza.blogfa.com/

سلام چقدر خوبه بهتون این قدر خوش گذشته. همیشه شاد باشی

مرسی عزیزکم

فرزانه 1390/02/24 ساعت 03:58 ب.ظ http://respina88.blogfa.com

خوشحالم که بهتون خوش گذشته.سورپرایزت هم جالب بود.
بشین درس بخون بچه دیگه .هی سرتو میزنن اینجایی ......!
عکساتم خوشگل بودن.این تابلو هم خوشگله ها اما رنگاش گرم نیست

من واقعا الان متحول شدم خانوم معلم چشم

یه زن... 1390/02/24 ساعت 04:30 ب.ظ http://yezan66.blogfa.com/

سلام ملکم بابا حسابی مسافرت رفتی و شدی تیریپهای مارکوپلو

ای جونم خوشحالم بهت خوش گذشته الهی همیشه همینجوری خوش باشی

چه هدیه های ناناسی هم گرفته بودیا مبارکت باشهدست خریدارشم درد نکنه

میگم همه اقایون یه کار کوشولو که انجام بدن می خوان خونه رو رو سرشون بزارن و کل شهر رو با خبر کنن

باید تو شجره ناممون بگردم ببینم با کارکوپولو نسبتی نداشتم؟
قربونت برم عزیزم
دستش درد نکنه واقعا زحمت کشید
آخ آخ گفتی خدا نکنه خسته هم باشن دیگه واویلا

یه زن... 1390/02/24 ساعت 04:31 ب.ظ

تابلو هم ناناس بود الکی گیر دادی بهش

مرسی گلم منم دیگه بهش عادت کردم

nazi 1390/02/24 ساعت 05:06 ب.ظ

دیدم پیدات نیست نگو رفته بودی مسافرت ... شیراز خیلی دوست دارم برم تا حالا نرفتم
حالا که هر جا می ری دوستای وبلاگیتو می بینی تهران اومدی باید بیای ما هم ببینیمت آفرین به تو با این سورپرایزت .. سریال ِ نور و می بینی تو ام بی سی پرشیا ؟؟

منم بار اولم بود که می رفتم
حتما عزیزم تهران اومدیم حتما میایم پیشت
نه نمی بینم این سریال چطور مگه

لیلی 1390/02/24 ساعت 06:26 ب.ظ

گلم مشکلش حل شد.الان بازمیشه دیگه.

عزیزم اگه میشه دوباره آدرستو بذار

چه حیف شد به رشته من نمی خوره

پریس 1390/02/24 ساعت 11:32 ب.ظ http://parisengineer.blogfa.com


چه جالب منم کامپیوتر می خونم
میبینی نزدیکیه دلامون رو .
آره عزیزم خیلی خوشحال میشم ببینمت
من بجنورد زندگی می کنم که تقریبا 3 ساعت با مشهد فاصله داره .انشاالله هرچه زودتر بیاین قدمتون روی چشم.
بوووووووووووووووووووووس

به به چه تفاهمی
انشالله سری بعد که اومدیم حتما سری بهت می زنم

ماه 1390/02/25 ساعت 12:08 ق.ظ http://www.mygoodlive67.blogfa.com

سلامممممممممممممممممم
خوبی نگین جون ای وای من نیدونستم کی میای شیراز . من سعادت دیدارتونو نداشتم .
خوشحالم که بهتون خوش گذشته . امیدوارم سفرهای خوبو خوشی در پیش داشته باشی. در مورد تابلو من خودمم همیشه هرچی میخوام بخرم باید هرجوری شده ست بشه اما واسه خونمون که میخواستیم دکوراسیونو عوض کنیم احساس کردیم خیلی همه چی داره مثل هم میشه واسه همین تابلو پازلمون و گلدونمون جذابیت بهش داده . تابلو شما هم به فضا خونتون گرمی داده چون رنگ مبلو پرده یه جور رنگ سرد هستن رنگ تابلو کنتراست بهش داده و همینطور مقابل رنگهای پرده و مبل هستن . اگه دیوار صورتی رنگ بود شاید این انتقال سردی و گرمی رنگها و به عبارتی رابط بین رنگها یه باره میشد و ناخوشایند اما رنگ دیوار خودش یه رابطه بین رنگ وسایل و تابلو شده.
خیلی قشنگه بعد از یه مدت دوباره میتونی تنوع بدی زیاد حساسیت نشون نده

خواهش می کنم گلم کم سعادتی از من بود
دستت درد نکنه راهنمایی های خوبی بود

خوشبحالت که یکی از دوستاتو دیدی. البته دومیش بود کادوهاتم مبارک باشه. دست نونو خانوم و شوهر گرامشونم درد نکنه. ایشالا همیشه به سفر و خوش گذرونی و البته بدون سوتی دادن

فرناز جون تو که میدونی من بدون سوتی دادن جایی نمیرم

تبسم 1390/02/25 ساعت 02:14 ق.ظ

سلام خوشبختم
شما کجایی هستید ازشهرضا نوشتید من اهل شهرضام میشه خواهش کنم راهنمایی کنید

سلام عزیزم
نه گلم من اهل شهرضا نیستم .شهرضا محل کار همسریم هستش

یاسی 1390/02/25 ساعت 10:00 ق.ظ http://rozhayeyasi.blogsky.com

منم خیلی دوس دارم دوستای وبلاگیم روببینم.نگین جون من ازتابلوهای 3تیکه ازطرحهای گل بیشترخوشم میادچون میشه فاصله دارزدشون اما خوب این تابلوهارو نمیشه.بوس فراوون

آره گلم متاسفانه اینارو نمیشه با فاصله گذاشت

فرشته 1390/02/25 ساعت 01:00 ب.ظ

نگین جونی رسیدن به خیر
راستی چرا تابلو رو چسبوندی بهم

سلامت باشی عزیزم
گلم تابلو سه تیکه های که مثل نقاشی هستند باید بهم چسبیده بشه

نازنین 1390/02/25 ساعت 06:03 ب.ظ http://www.boosehayeto.blogfa.com

سلام خوبی؟؟؟؟؟؟سفر خوش خانمی.شما هم برنا مه دارین با این ماهی ها...بلوزت ومجسمه خوشمل بودن.تابلو هم به خونه می اومد انقدر حساس نباش عزیزم

قرونت برم نازنین جون
خانومی میام وبتو چند روزه می خونم اما نمیشه نظر بذارم یعنی اون کد نمیاد تا نظرمو ارسال کنم

ملیکا 1390/02/25 ساعت 06:18 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام مرسی نگین جونم/

این حرفا چیه عزیزم/مواظب خودت باش

عزیزمی
تو هم همینطور

نگار 1390/02/25 ساعت 08:18 ب.ظ

آخه من به تو چی بگم که آبرو واسمون نذاشتی!!!!!! شد یه جا بری و اصالت خونوادگیمونو بر باد ندی؟؟؟؟ این حرکات جلف و زننده چی بوده شیراز در آوردی
خوب آخه یکی نیست بهت بگه تو که بولیتگ بلد نیستی مجبوری بری جلو؟
آجـــــــــــــــــــــــــــــــتی هفته ی دیگه هم تولد منه!!!!! نمیخوای سوپرایزم کنی؟؟؟؟
نونو جون دستت درد نکنه، زحمت کشیدی
آجی فک کنم بلوزی که نونو آورده به من بیادا!!!!

نگار خانوم آخه من کی به بااد دادم آخه
آخه از اونا اصرار بود که بیا بنداز و از من انکار
نه دیگه از سورپرایز کردن خسته شدم
اصلا بلوزی که نونو اورده به هبچ کس به جز خودم نمیاد

تبسم 1390/02/25 ساعت 11:28 ب.ظ

منم دوست؟

تو هم دوست

نانا 1390/02/26 ساعت 12:31 ق.ظ

واسه امروز بی نهایت سپاس
تو فرشته ای به خداااااااااااااااااااا
از اینجا تفلد همسری هم مبالک

عزیزمی من کاری نکردم خانم خانومااااااا
تو هم ماهییی عزیزکم
مرسی قربونت برم

سورمه... 1390/02/26 ساعت 08:14 ق.ظ

سلام نگین جونی
من سورملینا هستم. با دیدن بلاگ قشنگ خاطراتت به ذهنم اومد دوباره بنویسم ....
نوشته ها و خاطاتت خیلی قشنگه... کلی آدم رو سر ذوق میاره...
تازه شرو کردم به وبلاگ نویسی و وبلاگو رو که خوشملش کردم برات آدرس میذارم.
راستی من عضو بلاگفا هستم و اصلاً هم بلد نیستم از این "smily"های خوشمل بزارم
بهم میگی از کجا بیارمشون؟

سلام عزیزم
مرسی خانومی لطف داری
عزیزم برای آوردن اسمایلی ها تو قسمت لینک های روزانه وبلاگم اگه بری چند تا آدرس هیت با عنوان شکلک یا اسمایلی آدرس هاشو می تونی از اونجا بیاری من خودمم عکس ها مو از این آدرس ها میارم

یاسی 1390/02/26 ساعت 02:45 ب.ظ http://rozhayeyasi.blogsky.com

خصوصی
تگین جون یه سوال فنی داشتم اگه توبلاگ اسکای بخوایی واسه یه پست چند سطراول پستت عمومی باشه بعد بقیه مطلبت خصوصی باشه چی کاربایدبکنی هرچی بااین منو بلاک اسکای سروکله میزنم نمیشه همه مطلبم رمزی میشه

وایی یاسی جون منم خودم تو این مورد مشکل دارم چند بار هم امتحان کردم اما نشده فکر نکنم چنین قابلیتی داشته باشه

من عاشق همین سورپرایز بازی ها هستم.
روز همسری هم با تاخیر مبارک
منم یکی از دوستام ساکن شهرضا هستن.


قربونت عزیزم

شاپرک 1390/02/26 ساعت 05:13 ب.ظ http://shaparac.blogfa.com

به به سفر شیراز اونم توی این فصل حتما خیلی خوش گذشته
خب راستی پارتی رفتی؟ چی شد؟

میام حالا می تعریفم

nazi 1390/02/26 ساعت 06:59 ب.ظ

آخه تو چند قسمت قبلش شوهرشو همین طوری سورپرایز کرده بود گفتم شاید از اون یاد گرفتی نگو تو خودت آخرشی

جدیییی
پس به خودم امیدوار شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد