عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

آشپزخانه بهم ریخته

سلام دوست جونی هاا خوش می گذره؟دماغاتون چاق هست؟ 

روز یکشنبه همسری اومد خونه و قرار شد با هم بریم براش یه شلوار بگیریم منم برنج دم کردم و رفتیم. رفتیم یه شلوار گذفتیم و من داشتم می رفتم با فروشنده صحبت کنم که دیدم همسری کنار این کت بلند ها هم وایساده قیافشو مظلوم کرد و گفت یه دونه هم از اینا برام انتخاب می کنی بخریم منم رفتم براش یه کت گرفتم که همرنگ رگه های شلوار بود.خلاصه رفتیم بالا حساب کنیم که فروشنده گفت: خودتون ست کردید یا بچه ها براتون ست کردند  

من:نخیر خودمون ست کردیم 

فروشنده : سلیقتون فوق العادست خیلی عالی با هم ست کردید(خودم می دونم داشت خرمون کمی کرد

خلاصه اینکه کت و شلواری که شد 111000 تومان بنده با چونه به 105000 تومان رسوندم هر کاری کردم بیشتر تخفیف نداد 

خلاصه اومدیم خونه داشتیم شام می خوردیم که اون آقایی که قرار بود بیاد ماهواره رو تنظیم کنه زنگ زد گفت من تا 1 ربع دیگه میام ما هم تند تند شام خوردیم و همه چیزو بردیم ریختیم تو آشپزخونه داشتم آشپزخونه رو مرتب می کردم  که زنگ زد منم آشپزخونه که مثل بازار شام بود ول کردم و دودیم تو اتاق 

اون آقا هم تا از در اومد گفت اول میشه دستامو بشورم(من داشتم از تو اتاق گوش می دادم) همسری هم گفت : بله حتما 

گفت کجا بشورم 

همسری : بفرمایید آشپزخونه. 

حالا من تو اتاق اینطوری بودم    

خلاصه طرف همین که سکته نکرد رفت تو آشپزخونه من خدارو شکر کردم و شادی کردمHappy Dance 

 

بعد از چند دقیقه: همسری مثل اینکه چایی ریخته بود 

آقاهه:من چایی نمی خوریم  

همسری:چرا پس 

آقاهه: من معمولا قهوه یا نسکافه می خورم 

همسری : شرمنده قهموه نداریم 

من در اتاق :    آخه قهوه داشتیم منتها همسری بلد نبود درست کنه. منم که دیگه با اون آشپزخونه بهم ریخته روم نمی شد برم بیرون تازه همسری هم ضایع میشد که گفته بود نداریم 

گفتم الان این آقاهه با خودش میگه: از اون آشپزخونشون معلوم بود که آدم حسابی نیستند 

خلاصه تا رفت رفتیم بیرون من با همسری

من: پس چرا بردیش تو آشپزخونه 

همسری: پس کجا می بردمش 

من:دستشویی 

همسری: خوب چه فرقی می کنه 

من: فرقش اینه که دستشویی از تمیزی داشت برق می زد منتها آشپزخونه از کثیفی حال ادمو بهم میزد

همسری : 

من : چرا گفتی قهوه نداریم 

همسری: خوب بلد نبودم درست کنم 

 

تصمیم نگین بر وزن تصمیم کبری :  

1- از این به بعد هر موقع این آقاهه خواست بیاد برم تو اتاق و بیرون نیام  

2- هر چه سریعتر درست کردن قهوه رو به همسری اموزش بدمCoffee

نظرات 59 + ارسال نظر
سانی 1389/09/02 ساعت 09:57 ق.ظ http://koochehgard.blogsky.com

زندگیتون به شیرینی آب نبات

مرسی

نازبانو 1389/09/02 ساعت 10:10 ق.ظ http://Songoflife.blogfa.com

به به می بینم که تو هم آشپزخونه ات بلهههههه.....
حالا این ماهواره ای هم خواسته براتون کلاس بزاره ها.
باریکلا به این تخفیف گرفتن. اما باید بیشتر کار کنی چونه زدنت بیشتر بشه تخفیف گنده تر بگیری.ایشالله واسه کت شلوارای آینده.یاد گرفتی بیا به منم یاد بده

اونو که می دونم کلاس گذاشته
خدا وکیلی دهنم داشت کف می کرد از بس اصرار کردمطرف یک کلام بودمی خوای با هم بریم کلاس تخفیف گرفتن

فاطمه 1389/09/02 ساعت 10:21 ق.ظ http://zendegi-man-to.blogfa.com

لباسای همسری مبارک باشه...واااااااااااای چه آدمی بوده ها....یه ماهواره وصل کردن اینهمه ادا و اطوار نداره که..عزیزم آشپزخونه ی ما...یعنی منزل پدری همیشه اونجوریه

والا دیگه جدیدا ناز مردها بیشتر از زنها شدهدوره اخر زمونست دیگه

سلام خانمی. مهم نیست خودتو واسه این چیزا ناراحت نکن این مورد ها واسه منم پیش اومده حداقل واسه هر کسی پیش میاد خوش باشی عزیزم

خیالم راحت شد

نیلوفر 1389/09/02 ساعت 11:50 ق.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

خریدای همسری مبارک
وااا چه پررو مهمونی نیومده که قهوه سفارش میده!!!

چی بگم خواهر این روزا باید افاده های همه رو جمع کنیم

دلتنگ 1389/09/02 ساعت 12:03 ب.ظ

سلام.چقدر خوب و بامزه مینویسی.نوشته هاتو دوس دارم.هر روز میام میخونمت.

مرسی دوست من نظر لطفته
البته من یه کم تنبل تشریف دارم هر روز آپ نمی کنم

رضوان 1389/09/02 ساعت 01:16 ب.ظ http://dokhtar0irooni.blogfa.com

لباسای همسری مبارک.

عجب نصابی،اومده بوده واسه تنظیم ماهواره یا سفارش نوشیدنی!!!!!!!!!!!!!
نگین جونم آپم.

معمولا همه خونه مارو با کافی شاپ اشتباه می گیرند

رضوان 1389/09/02 ساعت 01:40 ب.ظ

وای گلم ببخشید حواسم نبود عزیزم.
مرسی که میای

خواهش می کنم عزیزم

چه نصاب با کلاسی
دوست دارم عروس خانومی تمیز مرتب ....

میگه دیگه ناز و افاده مردها بیشتر شده
قربونت خانومی منم دوست دارم گلم

رایحه 1389/09/02 ساعت 01:51 ب.ظ http://ghutiyerangy.persianblog.ir

مبارکه خانوم باسلیقه...به سلامتی
نازی...این همسری ها همیشه سوتی میدن...ایشالا یادمیگیرن:دی

ایشالله

آزی 1389/09/02 ساعت 01:58 ب.ظ

سلام نگین جونم
منو یادت رفته. من آزی هستم که وب ندارم و با ایمیل با هم در ارتباط بودیم. یادت اومد.
لباسها مبارک.

آها آذی جون ببخشید به خدا خیلی حواس پرت شدمسرمنده عزیزم
مرسی قربونت برم

بانو 1389/09/02 ساعت 02:16 ب.ظ http://banoooomir.blogfa.com

خریدا مبارکه عزیزم به خوشی و سلامتی بپوشن
خوبه تو اینقدر تخفیف گرفتی من و میرزا اصلا بلد نیستیم
تصمیم کبری را زودتر عملی کن مادر یک سوال ازت پرسیده بودم چرا بهم جواب ندادی؟
در مورد هزینه های یک زندگی دو نفره به جز کرایه در ماه در حد متوسط دیگه بالا بالا نه
در ضمن به نظر این شوهر را من با هیکل چه ورزشی به جز وزنه برداری میتونم بگذارم

خدایا من چرا انقدر گیج شدمبه خدا بانو جون یادم نمیاد این سوالتو الان میام تو وبلاگت جواب میدم
آره باید تصمیم کبری عملی بشهامشب کلاس اموزشی داریم

آتنا 1389/09/02 ساعت 02:31 ب.ظ http://atena11.persianblog.ir

سلام نگین جونم. چی بگم از دست همسرم . خیلی دلمو شکوند روز عروسی و روز حنا بندون به هر کسی توجه کرد الا من . و همین طور وقتی رفتیم خونمون. باورت نمیشه خونم پشت خونه مامان ایناست یعنی ۱ خیابون فاصله داریم ولی دارم از دل تنگی میمیرم. هر شب کلی گریه میکنم.

الهی قربونت بشم من ببین گذشته ها گذشته شاید اونم استرس داشته یا یه نفر قبلا اعصابشو خورد کرده نمی دونم.به نظرم با هم حرف بزنید
عزیز دلم خدا رو شکر کن که مامانت نزدیکته مثل من ۷ ساعت راه نیست که باید کلی برنامه ریزی کنم و بعد برم
هر چه زودتر با همسریت حرف بزن

سپیده 1389/09/02 ساعت 03:03 ب.ظ http://hope-arezoham.persianblog.ir/

وای خانومی من اگه جای تو بودم همون جا داد میزدم آشپزخونه نه دستشویی اصلا چه تمیز باشه آشپزخونه چه کثیف این آقاهه باید میرفت دستشویی ......
تازه سفارش قهوه هم داده

تقصیر همسری بود
مردم رودار هستند دیگه چه میشه کرد

رها 1389/09/02 ساعت 03:05 ب.ظ http://raha27.blogsky.com

آخی سخت نگیر تو که آقاه رو دیگه نمیبینی که خدا نکنه فامیل آدم خونه رو نامرتب ببینه! لباسای همسری مبارک باشه. نه من نه همسری بلد نیستیم چونه بزنیم!

من تا چونه نزنم چیزی نمی گیرم

رازقی 1389/09/02 ساعت 03:34 ب.ظ http://myamorousdays.blogfa.com

آخ! عزیزم. میتونم تصور کنم چقدر حرص خوردی پشت در!

مرسی خواهر

بانو 1389/09/02 ساعت 04:00 ب.ظ

اره عزیزم بهم بگو برنامه ریزت را میخوام از الان دخل و خرج با یک برنامه خوب دستم باشه تا حساب وامهایی را که میخوام بگیرم را بدونم یادت نره عاشق خانوم ریز برنامه را هم برام بنویس حتی اینکه چند کیلو گوشت و مرغ و ........... باید بخریم خلاصه به همون مقدار هزینه زندگی خودت واسه من بنویس مرسی میبوسمت

لوسی 1389/09/02 ساعت 04:05 ب.ظ http://loosi.persianblog.ir/

سلا نگین جون
رسیدن به خیر
وبتو چند وقتی هست میخونم
خواستم اون قسمت جهیزیتو ببینم که رمز داشت میشه ببینم؟
بلوزات خیلی قشنگه مبارکت باشه
چقده حساسی سر بهم ریختگی اشپز خونه بیخیال باش مردا به اینچیزا توجه نمیکنن

خیلی خوش اومدی عزیزم
نه بابا اون موقع حساس بودم الان دارم کلی میخندم بهش

چه آقا ماهواره ای شادی!!!!! مگه اومده مهمونی حالا!!

همینو بگو.اشتهاش هم خوبه

بانو 1389/09/02 ساعت 04:49 ب.ظ

اره عزیزم به من هم بگو بلد نیستم باورت میشه الان با اینکه خونه خودمون نرفتیم ماهی ۴۰۰ تومان الکی خرج میشه و چیز درست و حسابی هم توش نیست که بگم خریدم نگران بودم که خونه را نتونم بچرخونم چون بالاخره قسطها بیشتر میشه برای عروسی باید یک کم وام بگیریم ۱۸۰۰۰۰ که میگی خیلی خوبه همش را به من بگو حتی اینکه چند کیلو باید مرغ و .. بخرم

nazi 1389/09/02 ساعت 05:50 ب.ظ

واااا ؟؟ چرا ماشالا این همه آدمه کم توقع و مبادی آداب می یان خونه شما ؟؟ شاید فضای خونتون خیلی با کلاسه هر کی می یاد تو جو گیر می شه می خواد کلاس بزاره ...!! چایی بخور نصبتو بکن برو دیگه . واه واه

باور می کنی دیشب هم خودم این سوال پرسیدم.چرا همه عجیب و غریب هستند که میان خونه ما

سلام بانو !
لباسای همسری مبارک باشه ..
چه آقایی وقیحی
اومدی ماهواره درست کنه سفارشم میده ؟!!
این ماهواره ای ها هم کلاس میذارن یگه
زیاد خودتو اذیت نکن خانومی!
فقط بعضی مردا به مرتب بودن و نظافت توجه می کنن.
اکثرا این چیزا رو تشخیص نمیدن !
بیا پیشم ..

هیی خواهر ناز همه رو هم باید جمع کنیم
خدا کنه
اومدم

یه تنها 1389/09/02 ساعت 07:43 ب.ظ http://me-you-nothing.blogfa.com/

سلام
قصه آقاهه را نخور زیادی لوس بوده
لباس های نو همسریتم مبارک

نه بابا غصه شو نمی خورم
قربونت برم مرسی

لوسی 1389/09/02 ساعت 07:57 ب.ظ http://loosi.persianblog.ir/

مرسی نگین جونم

خواهش می کنم عزیزم

ملیکا 1389/09/02 ساعت 09:09 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام نگین جونم

لباسای همسری مبارک باشه.ایشاالله به شادی

راستی این اقا که امده چه پرو چیزی دیگه نمیخوان/[:S010:

همیشه شاد باشی

نمی دونم والا قرار شد شام هم مهمونش کنیم


مردم چه رویی دارن !
والا!
یکی نیست بگه اومدی مهمونی یا سر کار؟ هرچی بهت نعارف کردند بگیر بخور حرف هم نباشه

همینو بگو والا

دخترک ماه نشین 1389/09/02 ساعت 10:02 ب.ظ

سلام عروس خانوم نمونه خودم خوبی؟
واااااااااااااای کلی خندیدم سر تخفیف و آشپزخونه!
تصمیم گیری هات عالی بودا!

من خونه داریم نمونه ست
قربونت بشم

حوا 1389/09/02 ساعت 10:17 ب.ظ http://hbworld.blogfa.com

خیلی خندیدم به خدا ...
فکر کن مثلن میگفت ببخشید آب میخوام ... بعد می شنید آب نداریم میدونم این آقایون کلن همه شون این جوری هستند.

میدونی آدم ما ۲ ماه توی سربازیش اجبار خورده اونم کجا؟ به آشپزخانه یه سازمان ... کلن اونجا آشپز شده الان فهمیدی دارم فخر میفروشم؟


واقعا همه آقایون مشکل دارند
اصلا متوجه نشدم داری فخر می فروشی

بلفی 1389/09/02 ساعت 10:25 ب.ظ http://belfi64.blogfa.com/

عزیزم همین که دونستی از اصفهانی جماعت 5000 تومن تخفیف بگیری خیلییییییه
ببخشید ولی کوفت هم واسش زیاد بوده بهتر که بلد نبوده مردم چه توقعاتی دارن

والا جدیدا بنده باید ناز همه رو بخره

بانو 1389/09/03 ساعت 12:00 ق.ظ

مرسی عزیزم خیلی خوب بود خدا کنه منم بتونم اجراش کنم عالی بود
بوس بوس

انشالله که می تونی

رعنایی 1389/09/03 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.ranaei.blogfa.com

سلام نگین جونم!!! یه سوال ؟ چرا هر وخ یه نفر میاد ماهواره رو درست کنه خانوما باید برن تو اتاق!!! راستش این واسم سواله!! تازه اینطوری هی از تو اتاق دلمون میخاد بریم بیرون!! نیدونم فکرم رو مشغول کرده!!
تازه بعضی وقتها بذار خونت به هم ریخته باشه هیچ اشکالی نداره.. گاهی ساختارها رو بشکن...
نگین ج.نی 5 شنبه عقد می کنما به نظرت چه حسی داره؟

والا منم نمی دونممی تونیم هنجارشکنی کنیم.از دفعه دیگه میریم بیرون.
البته من که عمرا اگه این آقاهه باشه برم بیرون
عزیز دلم عقد کنونت مبارک باشهانشالله به سلامتی و دل خوش

الی 1389/09/03 ساعت 07:47 ق.ظ http://man-va-va.persianblog.ir

چقدر با نمک بود

قربونت بشم

فرزانه 1389/09/03 ساعت 10:17 ق.ظ http://respina88.blogfa.com

سلام عزیز. مبارک خریدهاتون باشه.جنبه مثبت قضیه رو ببین که آنتنتون درست شده بابا بیخیال آقاهه

اهل زمین 1389/09/03 ساعت 12:39 ب.ظ

بی خیال نگین جون اعصابتو برای چیزای جزئی بهم نریز

نه والا اعصابم خورد نبود فقط گفتم بخندیم دور هم

بانو 1389/09/03 ساعت 12:54 ب.ظ

مرسی عزیزم خیلی خوب بود
خدا کنه ما هم بتونیم اجرا کنیم عالی بود
مرسیییییییییییییییییی

خانمی گل و گلاب و آقایی 1389/09/03 ساعت 12:59 ب.ظ

اخه چقدر باهال
اقایی گناه داشت
بوس بوسی

نه بابا من گناه دارم

عارف 1389/09/03 ساعت 02:27 ب.ظ http://arefoto.blogfa.com

سلام عیدتون مبارک

مطلب جدید نوشتم

نفس 1389/09/03 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.man-perancesse-to.blogfa.com

khob ghahve nakhore
chi mishe?
badesham shologh bodane khone khejalat nadare ke bikhiyal baba
sar

نقلک 1389/09/03 ساعت 04:01 ب.ظ http://www.pishimooshi.mihanblog.com

من رمز مطالبتو ندارم

جنی 1389/09/03 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام دوسی
کجایی دیگه دوسم نداری؟

نه گلم دیدم شما به ما سر نمی زنی منم گفتم شاید دوست نداری

پرستو 1389/09/03 ساعت 04:55 ب.ظ http://ommtaha.mihanblog.com

خیلی باحال بود مام هر وقت سرزده یکی میاد خونمون همه چیزو که نباید جلوی چشم باشه میچپونیم تو یه اتاق.یه بار لباس شسته بودم پهنشون کرده بودم رو مبلا درا صندلیا خلاصه اوضاعی بود برای خودش(آخه اینجا اگر بری بیرون لباس بشوری برات کاملا خشکش میکنن ولی اگر تو خونه بشوری یه کم نم داره)
خلاصه مامانه همسری زنگ زد گفت ماداریم میایم اگه مامانه همسری تنها بود اشکال نداشت خواهره همسری باباش شوهر خواهرش خلاصه کلی بودن منم تند تند لباسارو ریختم رو تخت دره اتاقم بستم چشمت روزه بد نبینه همسری نمیدونم چرا اینقدر رفتو آمدش تو اون اتاق یه دفعه زیاد شد آخرین باریم که اومد بیرون دره اتاقو به کل باز گذاشت خیاله همرو راحت کرد

نمی دونم چرا این همسری ها آنقدر آبرو ببر تشریف دارند

باران 1389/09/03 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.seday-baran.com

سلام عروس خانوم گل خوبی
به منم سر بزن

عزیزم آدر وبلاگتو درست بذار.تو بلاگفا یا بلاگ اسکای

نگار 1389/09/04 ساعت 12:50 ب.ظ

یادم باشه اومدم پیشت حتما یه دوره کلاس فشرده واسه چونه زدن واست بذارم. از تو که خواهر منی بعیده انقد کم تخفیف گرفته باشی!!!! . چه خوش اشتها هم بوده!!!

همون تخفیف هم کلی فک زدم تا داد
شانس ما دیگه

[ بدون نام ] 1389/09/04 ساعت 07:37 ب.ظ

سلام نگین جون خوبی؟چه باحال بیخیال پیش میاد راستی چه ماهواره درست کنیه باکلاسیبه منم قهوه درس کردن یاد میدی؟عشقت پایدار گلم راستی کت و شلوار مبارک ب هسلامتی بووووووووووووس

مرسی عزیزم.فقط شما؟

نگین جون میشه رمز خرید عروسیتون رو به منم بدین؟

حتما عزیزم

نفس 1389/09/04 ساعت 10:41 ب.ظ http://www.nafas206.blogfa.com

سلام گلم
تصمیم خوبی گرفتی

ممنون

علی 1389/09/05 ساعت 08:15 ق.ظ http://www.essa.blogsky.com

سلام عروس خانوممم میگم ایشاالله لباسارو به خوبی و خوشی بپوشه منم آپم یه سر بیایی ضرر نمیکنی

اومدم

شیرین خانومی 1389/09/05 ساعت 06:14 ب.ظ http://havooo.blogfa.com

واییییی نگو که همسریه منم همینه ... اصلا اهمیت نمیده که الان خونه مرتب هست یا نه منم که حسااااااااس
راستی من اینقده بدم میاد کسی بره تو ظرفشوییم دستشو بشوره ...

منم دوست ندارم کسی تو ظرفشویی دست بشوره

عسل 1389/09/06 ساعت 08:03 ق.ظ http://ghasedak26.persianblog.ir

سخت نگیر از اتفاقا پیش میاد

اره عزیزم می دونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد