عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

تولد برادر همسری

سلام سلام من اومدم

ممنونم به خاطر مهربونی هاتونعرضم به خدمتتون که خالم خدا رو شکر بهتره برادر همسری هم خوب شد و دیروز به خونه بازگشتبنده هم دیروز به خانه خود عزیمت نمودیممی گماااااا چقدر این دوران بارداری سخته طفلک خالم بوی هر چی بهش می خورد حالش بد میشد البته امیدوارم این سختی هاا به زودی نصیب همتون بشه خوب بریم سراغ تولد برادر همسری 

راستش هر سال خود خالم براش تولد می گرفت ولی خوب امسال به خاطر شرایطش من گفتم امسال خونه ما تولد باشه البته مهمون زیادی هم نداشتیم ما بودم و خالم و مامان و بابای همسری اما خوب خالم چون بوی غذا اذیتش می کرد من نذاشتم خونه خودشون بگیره و هر چی اصرار کرد که بذار خودم براش میگیرم قبول نکردم دیگه اخراش کم مونده بود دعوامون بشهو در نهایت من پیروز شدم و عصر با همسری رفتیم موادی که احتیاج داشتیم و به همراه کادوی تولد بگیریم که من قبلا از خالم پرسیده بود چی براش بگیرم خالم هم گفت ادکلن UDY مشکی.ما کل سیتی سنتر و مغازه های اطرافشو گشتیم همه رنگی داشت به جز مشکیخلاصه خریدهامونو کردیم و برگشتیم  

فردا صبح بلند شدم و دسر شکلات (دستورشو اینجا گذاشتم) سالاد و دسر اناناس آماده کردم و قصد داشتم برای شب عدس پلو درست کنم(خیلی ضایع بود اگه زرشک پلو درست میکردم) که دیدم خالم اومد هر کار کردم نتونستم از پسش بربیام که برو خونه و وایساد کمکم کرد مواد روشو مثل گوشت چرخ کرده ،کشمش و زرشک و گردو و ...آماده کردیم (البته پنجره آشپزخونه هم تا ته باز کردیم که بو نپیچه که خالم اذیت بشه) بعدش دیگه خالم رفت خونه خودشون منم دیگه شروع کردم خونه رو جارو کردن و گردگیری و طی کشیدن بعدشم یه کوچولو خوابیدم  و بلند که شدم برنج و عدس حاضر کردم بعد هم               و بعدشم دیگه میز شام چیدم و دستمال هم برای هر نفر به شکل کراوات تزیین کردم و گذاشتم کنار بشقابها که خیلی ناز شد(عکس گرفتم ولی توی فلشمه که اونم پیش خالمه انشالله دفعه بعد عکسشو می ذارم تا ببینید) همسری هم با مامان همسری رفته بودند خیابون نظر ببینند این ادکلن پیدا می کنند یا نه که خدا رو شکر پیدا کردند و اومدند خونه منم زودی کادوش کردم و میوه ها و شکلات و شیرینی هم آماده کردم گذاشتم روی میز جلوی مبل که نخوام هی بلند بشم خالم هم گفت که خودش کیک می خره اگه می خواستم قبول نکنم حتما سرمو می بریدخلاصه ساعت 8 بود که دیگه همه اومدند اول شام آوردیم چون همه گرسنه بودند وایی که نمی دونید اون دسر شکلات خیلی خیلی خوشمزه بود و تقریبا هر کس می خورد دوباره ازش برمیداشت شام هم خیلی خوشمزه شده بود کلا همه چیز خیلی خوب بود و از دست خودم بسیار راضی بودم و همه از دست پختم تعریف می کردند بعد هم دیگه شیرینی و کیک و شکلات و کلی عکس گرفتیم و هر از گاهی یکی یه متلکی می انداخت و می خندیدیم  

و اما کادوها 

خالم: ماساژور برقی

من و همسری :ادکلن UDY BLACK(که با کلی گشتن پیدا کردیم) 

مادر و پدر همسری:پول 

بعدشم دیگه شروع به تعریف کردیم و وقت رفتن خالم و شوهرش خیلی تشکر کردند. 

نمی دونم چرا با این که کلی کار کرده بودم اما اصلا خسته نبودم و همش خوشحال بودم دیگه بعدشم همسری ظرفارو ست و یه ذره دیگه با هم تعریف ردیم و همسری دوباره ازم تشکر می کرد و می گفت شب خیلی خوبی بود و بهش خیلی خوش گذشته .منم از صمیم قلب خوشحال بودم 

 

خبر نوشت : 

1- به اصرار همسری برای اینکه موهام یه کم تقویت بشه (دارم دارو مصرف میکنم) رفتم موهامو کوتاه کردم خودم زیاد راضی نیستم (خیلی سال بود که من موهامو به این کوتاهی نکرده بودم) اما همسری چپ و راست میره تعریف می کنه می گه مثل فرانسوی ها شدی. 

اون روز داشتیم عکس های عروسیمونو می دیدم و من همش می زدمش و می گفتم تقصیر تو بود ببین موهای نازنینمو کوتاه کردمنگاه کن چه موهایی داشتمو اونم دوباره می گفت به خدا خیلی خوشگل شدی قیافت چون برای خودت نا آشناست فکر می کنی بد شدی(بین خودمون بمونه هر کسی هم می بینه میگه خیلی خوب شدی و صورتت پر شده) 

 

2- احساس کردم داره اضافه وزن پیدا می کنم واسه همین چندروزی است در خلوت خود عصرها آهنگ می ذاریم و حرکات موزون درمی آوریمCheerleaderHappy Danceامید است که موثر افتد 

 

3- دوست همسری مریض است و در بیمارستان بستری میباشد و دیروز و امروز همسری هم نزد دوست گرام هستند انشالله خدا شفایش دهد الهی آمین 

 

4- با همسری صحبت کردیم که اون کارشو بذاره کنار و منم دیگه ادامه تحصیل ندم و بریم به شغل شریف پرستاری در بیمارستان ها و مراکز درمانی مشغول شویم از همین جا به ÷رستاران عزیز و مخصوصا بانو جون خسته نباشید میگم 02500000خدا وکیلی کار سختیه من این دو روز که پیش خالم بودم با این که تقریبا هیچ کاری نمی کردم اما خسته شدم.همسری هم دیشب قیافش که اومد خونه خیلی خسته بود

 

5- الان میام نظراتتونو می خونم و تایید می کنم پیشاپیش از صبر و شکیبایی شما ممنونم

نظرات 64 + ارسال نظر
سمیه 1389/10/25 ساعت 03:45 ب.ظ http://www.s-s85.persianblo.ir

بههههههههههه
چه کار خوبی کردی کدبانووووو
آفرین خوشمان آمد
بهدشم نگووووووووووو پرستاری کار افتضاهی میباشد
مامان من پرستاره اینا که زندگی ندارن یهنی واسه خودشون زندگی نمیکنن که

همین دیگه واسه همین ازشون تشکر کنم
راستی عزیزم وبت باز نمیشه

مینا 1389/10/25 ساعت 04:08 ب.ظ http://www.ziha.blogfa.com

خدا کنه اولین نظر باشم .

خوشحالم که حال خالت بهتر شده وتولد خوبی برگزار کردی ایشااله دوست همسریتم خوب بشه

برم عکساروببینم.بووووووووووووس

نه عزیزم اول نیستی

انشالله

ملیکا 1389/10/25 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام نگین جونم
امیدوارم همیشه شاد باشید.و کنار هم خوش باشید.
موهاتم حتما خیلی خوشگل شده مبالک باشهناراحت نباش زود بلند میشه.

خدا تمامی مریضا شفا بده.
از اینکه سراغ حال دوستم را گرفتی ممنون.بهتر خدا را شکر

قربونت برم خدارو شکر که بهتره

سیما 1389/10/25 ساعت 04:42 ب.ظ http://www.simaa.blogfa.com

تولد برادر همسر مبارک

ایشاله تولد خودت

حتما برامون عکساشون روبذار

حتما عزیزم

آزی 1389/10/25 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام
یعنی اولمممممم آیا؟؟؟
آفرین چه جاری و بچه خواهر بامعرفتی. خسته نباشی خانومی
عکس اون گره کرواتی هم فراموش نشه لطفا.

شرمنده اول نیستی
حتما

طیبه 1389/10/25 ساعت 05:20 ب.ظ

خداروشکر که همه چی خوب بود و مشکلی نداشتی .ولی یه چیزی بگم خوب شد خالت بارداره چون تو سر اون یه کم تجربه کسب می کنی واسه خودت ایشاله به زودی این دورانش بگذره

اره واقعا من الان مشغول گردآوری اطلاعات هستم

رضوان 1389/10/25 ساعت 05:21 ب.ظ http://dokhtar0irooni.blogfa.com

به به،میبینم که سنگ تومو گذاشتی.دستت درد نکنه.

خدا رو شکر که خالت خوبه.انشالله نی نی اوردن خودت.

واقعا پرستاری کار سختیه.

خواهش می کنم قربونت برم
آره واقعا

به به چه کدبانوییییی.
راستی چه کار خوبی کردی موهاتو کوتاه کردی. من دوسری این کارو کردم کلی جون گرفت مو هام.

خدا کنه

عطی 1389/10/25 ساعت 05:43 ب.ظ http://atiy-hamed.blogfa.com

واقعا همسرت و خانوادش با داشتن چنین عروس مهربونی خوشبختن

قربونت برم عزیزم

تربچه 1389/10/25 ساعت 06:24 ب.ظ http://torobcham.blogfa.com

سلام بابا اشپز باشی چیکارها میکنی افرین به این خواهرزاده مهلبون خشته نباشی حال خاله هم به مرور بهتر میشه منم خواهرم تا حدودی اینجور بود چند ماه اوله بعد خوب میشه

امیدوارم زودتر خوب بشه خیلی داره ادیت میشه

ای کلک ... اینقدر از خالت پرستاری میکنی که اگه دو روز دیگه میخواستی مامان شی برات هیچی کم نزاره؟

نه باور کن از ته قلبم این کارو می کنم

tala 1389/10/25 ساعت 08:14 ب.ظ http://eshgehonar.blogfa.com

افرین نگین جونم.خسته نباشی گلم رضایت واخساس ارامش درونی بهترین هدیه ای هست که ادم به خودش میده خوشحالم که این حسو داشتی .مراقب اضافه وزن باش که ادم یکهو میبینه واییییییییییییموهاتم مبارک با می کوتاه راحتتر میتونی بهشون برسیاز این دعاهای خوب قسمت خودت بشه الهیییییییی من ۲ تا جوجه دارم که عاشقشونمممممم

الهی که خدا اون دو تا جوجه دوست داشتنی برات نگه داره

شاپرک 1389/10/25 ساعت 08:41 ب.ظ http://www.shaparac.blogfa.com

برای موهات ناراحت نباش، اکشال نداره همیشه اولش همینطوره ، بعدش عادت میکنی،

الان عادت کردم

نازبانو 1389/10/25 ساعت 08:57 ب.ظ http://Songoflife.blogfa.com

خسته نباشی از اینهمه مهمون داری و پرستاری. عوضش زمان بارداری خودت دیگه همه نکته های بارداری رو کاملا بلدی.

بله دارم آموخته میشم

خوشبخت 1389/10/25 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.daky.blogfa.com

نگین جونم خوش به حالت!
من اینجا دیگه عقده ای شدم! هی میرم مارکت هی انواع و اقسام مواد غذایی رو می بینم هی دلم می خواد برم خونه ی خودم تا آشپزی کنم! وای الان انگشتام داره قلقلک میشه واسه یه کم غذا درست کردن!
خسته نباشی عزیزم! خوشحالم که اینقدر واسه خوشحال کردن همسریت خسته میشی!

خیلی خوبه آدم هر چی دوست داره سریع درست کنه
مرسی عزیزم

فرزانه 1389/10/25 ساعت 10:08 ب.ظ

همیشه به شادی گلم

قربونت

فنچ 1389/10/25 ساعت 10:14 ب.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

بابا مراااااااااام چه دوست مهلبون و کدبانویی دارم من.فداااااش
می گم دستور عدیب پلو رو نمی ذاری تو «آشپزها»؟ خوبه هاااا. بذار لوفن

قربونت
واقعا می خوای بذارم؟!

رعنایی 1389/10/25 ساعت 11:15 ب.ظ

سلام نگین جونم تا امتحانام تموم شد میام پیشت ..
به فکرتم همیشه...
برف اومد امروزاااا

منتظرتم
آره گلم

واااااااااااااای نگین تو خیـــــــــــــــــلی مهربونی بخدا هر کَسی برای خاله اش کاری نمی کنه اونم بی منت و از تمام دل و جون!

آفــــــــــــــــــرین خانوم کد بانو خیلیییییییی قیافه اش خوشمزه بود!

وااااای سر ِ این پرستاری کلی خندیدمااااااا واقعا کار ِ سختیه خسته نباشی عزیز دلــــــــــــــــــم

قربونت برم عزیزم خالم اینجا مثل مامانم میمونه
نوش جونت

mina(ye doste jadid) 1389/10/26 ساعت 12:49 ق.ظ

commente man chera taeed nashod khooooooo

چرا عزیزم دو تا پپست پایین تر نگاه کن تایید شده

somy 1389/10/26 ساعت 03:39 ق.ظ http://s-orkydeh.blogfa.com/

سلام خانومی.تولد شوهرخاله برادرهمسری مبارک
(چه نسبت جالبی) دوست جون هم بشییم؟
عزیزم دیگه از خواب افتادم .نشستم امشب کل وبلاگت رو خوندم نزدیک دو ساعتی میشه یعنی الان ساعت سه ونیمه صبحه
عروس خانونی خندم گرفته که اولین بار درست همون صفحه ای که عروسیتون رو برگزار کرده بودی داشتم میخوندم وبه تاریخش نیگاه نکردم بعد فکر میکردم جدیدا عروس شدی کلی پیام تبریک برات زدم وبعد صفحه دیگه که باز کردم دیدم نوشتی آلبوم عروسی وموهای کوتاه کرده وخلاصه اینجوری شدم تا دوزاریم افتاد به ترتیب نخونده بودمت.. لینکتم کردم
راستی چند تا پستت رمز میخواست نداشتم. دوس جون هر موقع وقت کردی به منم رمز بده .برم بخوابم که حسابی دیر شد.شاد باشی گلم.

سلام دوست جون خوبم
ببخشید که وقت خوابتو گرفتم
حتما می ۹وام تو هم جز دوست جونام باشی

نیلوفر 1389/10/26 ساعت 08:52 ق.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

دستت درد نکنه نگین جون حسابی ترکوندیا!!
تولد برادرشوهر هم مبارک!
موهات هم مبارک باشه عزیزم.

قربونت بشم عزیزم

الی 1389/10/26 ساعت 08:56 ق.ظ http://man-va-va.persianblog.ir

خسته نباشی نگین جان واقعاً خاله و زن عموی خوبی هستی دست گلت درد نکنه

قربونت برم عزیزم

به به خسته نباشی .. دستت درد نکنه .انشالله همیشه به مهمونی و سفره شادی عزیزم ........ کدبانو خانم خودتو دست کم نگیر
انشالله به زودی این احوالات خاله جان نصیب خودت بشه

ممنونم
اما خداییش دوران سختیه

مهسا 1389/10/26 ساعت 10:17 ق.ظ http://llvllahsaa.blogfa.com

سلام دوست من بلا با مزه ای داری میشه من مزاحمتون شم و باهاتون تبادل لینک کنم از بلاگتون خیلی خوشم اومده
تولد برادر همسریتونم مبارک ایشالا 100000 ساله شن
به ما سر بزنین خوشحال میشم

خواهش می کنم
حتما

مهشاد 1389/10/26 ساعت 10:23 ق.ظ

سلام عروس خانم کدبانو
راستش ازم خواسته بودی که ادرس وبلاگم رو بهت بگم ولی متاسفانه باید بگم که من وبلاگ ندارم و فقط میام وب بچه هارو میخونم از وبلاگ شمام خیلی خوشم میاد و همیشه چکش میکنم

شرمنده عزیزم قبلا هم بهم گفته بودی فراموش کرده بودم
مرسی عزیز دلم که وقت می ذاری و می خونی

[ بدون نام ] 1389/10/26 ساعت 11:04 ق.ظ

بیچاره پرستارا.. خدایی خیلی کارشون سخته
تولدشون هم مبارک... افرین به تو چقدر زحمت کشیدییییییی

قربونت بشم من کاری نکردم وست گم نام خودم

سپیده (باران عشق) 1389/10/26 ساعت 11:24 ق.ظ

بابا فردین!!!!!!
این معرفتت منو کشته هاااااااااااا
خدا قوت!
خوب پس عکساش کو
برم ببینم این دسر شکلات چی هست؟

می ذارم عکس ها هم

فرناز 1389/10/26 ساعت 11:48 ق.ظ http://DailyEvents.blogfa.com

بابا کدبانو. بابا هنرمند. بابا دسرساز. بابا تولد بگیر...
ایشالا نی نی خاله هم به زودی بدنیا میاد و دوباره خوشحال و خندان تولد می گیرین

قربونت برم عزیز دلم
مرسی گلکم

ماه 1389/10/26 ساعت 11:51 ق.ظ http://mygoodlive67.blogfa.com/

مبارک باشه
ایشالله همیشه شادی تو خونتون باشه نگین جون
و البته نصیب خودتونم ی گل خوشکل و توپولی بشه بدون اون سختیهاش
خوشحالمون کردی با خاطره تولد

عزیزم وبت باز نمیشه

فرزان 1389/10/26 ساعت 12:11 ب.ظ http://respina88.blogfa.com

سلام.همیشه به مهمونی و شادی.خدا رو شکر که همه چیز روبراهه رفیق

گلم وبت باز نمیشه

رها 1389/10/26 ساعت 12:24 ب.ظ http://raha27.blogsky.com

عزیزم... آفرین خانم خانما... ایشالا حال خالتم زودی خوب بشه...

قربونت برم انشالله

nazi 1389/10/26 ساعت 05:36 ب.ظ

می گم نگین تو هم عین منی علاقه خاصی به مهمون داری ، داری... برم یه دور دیگه عکس های جهازتو نگاه کنم ایده بگیرم از توش آخه خونت خیلی ناز بود

الان دارم فکر می کنم کی دیگه شام دعوت کنم
قربونت برم عزیزم چشمات خوشمل می بینه

[ بدون نام ] 1389/10/27 ساعت 06:59 ق.ظ

تولدشان به سلامت باد
انشالله هر چی زودتر 9ماه تموم شه و بیاد پیشتون.به خاله هم تبریک بگو
انشالله سال بعد قسمت شما بشه

ممنونم دوست ناشناس

نور 1389/10/27 ساعت 10:42 ق.ظ

چه جاریه خوبی!!!
آفرین کارت خیلی خوب بود(... ایزد در بیابانت دهد باز!!!)

قربونت برم عزیزم

غزل 1389/10/27 ساعت 11:31 ق.ظ http://1362ghazaleomid.blogfa.com

همیشه جمعتون جمع به خوشی و تولد
مریض داری خیییییلی سخته خدا همه رو از بلا محفوظ بداره

قرونت

ستاره و نیاز 1389/10/27 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام.خوبی؟به به می بینم حسابی سلیقه به خرج دادی گلم.خوشحالم خوش می گذره.راستی مگه موهات جی شده بودن؟آپم

یکم موهام ریزش داشت

ساراوهمسریه گلش 1389/10/27 ساعت 02:49 ب.ظ

آفرین به تو دختر دلسوز و مهربون بابا با سلیقهههههههههههههه

قربونت

بانو 1389/10/27 ساعت 05:35 ب.ظ http://banoooomir.blogfa.com

سلام عزیزم مرسیاز لطفت به جامعه پرستاری
خداهمه مریضا را شفا بده ماحاضریم بیکار باشیم
چه کدبانوییییییییییی خوشم میاد اینقدر راحت وباتجربه مهمون داری میکنی

نه والا بی تعارف گفتم خیلی زحمت می کشید

افرین به تو که اینقدر خانمی و به خالت کمک کردی
برعکس تو آقایی من نمی زاره عمراً موهامو کوتاه کنم
تا رو باسنمه ولی می گه اینطوری بهتره
بوس بوسی

ساراوسعید 1389/10/28 ساعت 12:11 ب.ظ

سلام خوبی؟
ببخشیدنگین جان دیراومدم درگیرامتحانابودم دیگه.
می بینم خوب هوای جاریتوداریاااااااااااا!
ایول داری.
موهاتم غصه نخوریه کوچولوتحمل کنی بلندمیشه.

قربونت بشم عزیزم
انشالله امتحانات به خوبی بدی
گلم من یادم نیست کدوم وبلاگ بودی بی زحمت آدرسشو بذار برام

شقایق و حبیبی 1389/10/28 ساعت 01:31 ب.ظ

سلاممممممممممممممممم نگین جونم
الهی من فدایه دوست کدبانو و هنرمندم بشم بابا ایول عشقولی جونمممممممممممممممم
دخملی چه قده تو خوب و مهربونی جیگرم
راستی من مطمئنم موهات خیلیل بهت می یاد چون صورت ریز و قشنگی داری و این جور صورتا مویه کوتا خیلی بهشون می یاد . بوسسسسس
نگین جونم یه سوال این ژودر کاسترل که تو این دسره رو از کجا می خری و قیمتش چنده؟؟و مزش تقریبا مثله چی میمونه ؟؟؟؟
نگین جونم فدایه اون قلبت بشم که این قده مهربونه . عشقه خودمییییییییییییی

سلام شقایقم
خدا نکنه قربونت برم
قربونت برم عزیزم نظر لطفتهالان دیگه به موهام عادت کردم
جواب بقیه سوالات هم تو وبلاگ خودت

سپیده 1389/10/28 ساعت 02:18 ب.ظ http://hope-arezoham.persianblog.ir/

صد آفرین بر کد بانو عزیز خانه
حسابی به خاله جونت کمک کردیا

چرا گلم هستی..همون لینکهای وب قبلی هستن

ممنون

مریم 1389/10/28 ساعت 04:06 ب.ظ http://negare82.blogfa.com/

تولد برادر همسریت مبارک خانمی
خسته نباشی گلم
نگین جون نمیدونم بهت گفتم یا نه من و خواهرم باهم جاری هستیم خواهر منم بار داره خیلی میچسبه اینطوری بیشتر از بقیه به هم نزدیکیم ولی مشکلات خاص خودشو هم داره

آخی چه با نمک
آره راست میگی مشکلات خاص خودو هم داره

خسته نباشی نگین جان. کلی زحمت کشیدی برای تولد برادر همسری.
دوست دارم عکس دستمال سفره هاتو ببینم. اگر وقت کردی بذارشون عزیزم.
اتفاقا موی کوتاه خیلی هم شیکه نکین جان. به سرم زده بعد از عروسی برم موهامو ۳ سانتی کوتاه کنم و نوک اونا رو های لایت بزنم. حتما موهایت قشنگ شده. آدم معمولا خودش متوجه قشنگی تغییر چهره اش نمیشه چون به چهره همیشگی اش عادت کرده.

آره همسری هم میگه دلیلش همینه

somy 1389/10/28 ساعت 09:04 ب.ظ http://s-orkydeh.blogfa.com/

واای سلام دوست جون مهربونم. کلی ذوق کردم وقتی منو دوس جون خودت کردی..مرسی بابت رمزها. دوسمت دالم یه عالمه
حالا برم اون پستها رو بخونم .بووس

قربونت برم عزیزم

شیرین خانومی 1389/10/29 ساعت 10:51 ق.ظ http://havooo.blogfa.com

خوش به حال خالت که تو رو داره و تنهاش نمیذاری ... تو موقع ویار خیلی خوبه که یه نفر دائم کنارت باشه ... خیلی حالتو بهتر میکنه ولی اگه تنها بمونی ..

آره عزیزم.اینطوری با هم حرف میزنیم و یادش میره

سحر 1389/10/29 ساعت 10:55 ق.ظ http://www.man-o-shahab.blogfa.com

salam khosh be hale khalat ke toro dare hih:D
aske in desere che bahale yani manam mitonam doros konam:D
osolan estedad dar in zamineha nadaram ama alaghe daram:D
in odkolone khoshboe aya?
akhe tavalode shahab nazdike:D

شقایق و حبیبی 1389/10/29 ساعت 12:45 ب.ظ

نگینم تو عشقه خودمییییییییییییییییییییییی بهترینم

عاشقتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد