عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

بی حوصلم

سلام .خوبید؟؟؟ 

امروز از اون روزهای dog life هستش.یعنی از صبح که بلند شدم حوصله هیچ چیز و هیچ کسو ندارم. 

دو سه روزم هست که تازه یادم اومده ترم تابستونی هم دارم و باید بشینم بخونم. اما خوب الان 3 روزه کلا 15 صفحه از 2 تا کتاب خوندم.آخه یکی نیست بگه تو این هاگیر واگیر عروسی ترم تابستونی گرفتنت چی بود؟؟؟ اما واقعا مجبور بودم .  

طفلک امروز همسری زنگ زد با ذوق و شوق که حالمو بپرسه اما اصلا خوب نتونستم باهاش حرف بزنم. البته سعیمو کردم اما فکر کنم فهمید حوصله ندارم امروز قرار شد همسری مدارک ازدواجمونو با مواردی که خانوم X گفته بفرسته تا برم دنبال کارهای انتقالی.وایی خدا اینو انجام بدم انگار یه بار بزرگی از رو دوشم برداشته شده احتمالا پس فردا بشهgirl_impossible.gif امروزم تولد دختر خالمه اما اصلا حوصله ندارم برم.البته مهمونی خودمونیه اما خوب حتی حوصله اینو هم ندارم 

برم ببینم میشه 15 صفحه رو حداقل به 17 صفحه برسونم 

 

بعدا نوشت (به قول دوستان وبلاگ نویس) 

فکر کن تو یه همچین شرایطی باشی بعد صدای زنگ اس ام اس بلند شده تو هم می دویی میری طرف مبایلت به امید اینکه همسریه بعد می بینی همراه اول اس ام اس زدهAIM and AOL Instant Messenger Smileys and their keyboard shortcuts که مبلغ این دوره صورت حساب شما ۴۱۰۰۰ تومان می باشدحالا تکلیف با این خروس بی محل و این مبلغ گزاف چیه

ماجراهای انتقالی

سلام دوست جونی های خودممی دونم الان می گین چه عجب اومد اما باور کنید هم گرفتار بودم هم موضوع خاصی نبود که بیام بنویسم اما دیدم چند نفری که خیلی دیر به دیر آپ می کردن دیگه آپدیت کردن و من روی اونارو سفید کردم و امروز یکی از دوستای گلم (ام طاها) تهدید کردم اگر اپدیت نکنم به مادر همسری می گه و چند بار هم دوست خوبم چنی ازم خواست آپ کنم منم فورا تصمیم به اپ کردم.راستش چون نزدیک عروسیه دیگه کم کم دارم کم و کسری های جهیزیه رو جور می کنم واسه همین شب ها با جنازه فرقی ندارمSmiley from millan.net 

چند وقت پیش رفتم دانشگاه واسه کارای انتقالی با یکی از دوستام بودم داشتیم از در یکی از اتاقها رد می شدیم که صدای جیغ جیغ یکی از مسئولان (من اینجا بهش می گم خانوم X ) بلند شد که داشت با یه بدبخت فلک زده مثلا حرف می زدبه دوستم گفتم خدا رو شکر من تو این دانشگاه بودم و کارم به این نخورد اصلا حوصله این ادمو ندارمGnome بعد رفتیم امور دانشجویی پرسیدم برای انتقالی باید پیش کی برم فکر می کنید گفت بر پیش کی؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! 

پیش خانوم X من به دوستم با تعجب نگاه کردم یه دفعه اون ترکید از خندهYahمنم نمی دونستم بخندم یا گریه کنم خلاصه رفتم و با احترام در زدم  

X: چی می خوای 

من: سلام خسته نباشید 

 X: Whoop De Doo 

من: برای انتقالی چه مدارکی نیازه بیارم خدمتتون 

X: یه بار می گم یادداشت کن فردا هی نگی ای وای یادم رفت فلان و بهمان من حوصله ندارم هی کل کل کنم 

من:(نفهمیدم از کجا یه کاغذ و خودکار جور کردم و موارد رو یادداشت کردم) چشم حتما 

X: به سلامت hysteric.gif

 

وقتی اومدیم بیرون  

من: خدایا یه صبر ایوب به من بده که می خوام با این خانوم کارهای انتقالیمو انجام بدم الهی امین 

دوستمم هم همچنان داشت می خندید بعد بهم گفت : جون من هر وقت خواستی بیای کاراتو انجام بدی بگو منم بیام قیافت خیلی با نمک میشه وقتی داری با X حرف می زنی می خوام حسابی بهت بخندم

ماجراهای عقد

سلام دوستای گلم 

از همتون به خاطر تبریکاتتون صمیمانه ممنونم و امیدوارم اون دوستانی که مجردند و هنوز عقد نکردند زودتر قسمتشون بشه و بقیه دوستان هم که متاهلن و سر خونه زندگیشون . با خوبی و خوشی به زندگیشون ادامه بدن   خوب حالا بریم سر عقد 

راستش از صبح که بیدار شدم همش استرس داشتم و دلم مثل سیر و سرکه می جوشید 

خدارو شکر ساعت عقدمون ۱۰:۳۰ بود وگرنه اگه مثلا عصری بود من می مردم حاضر شدیم بریم محضر . من شلوار سفید و مانتو سفید و شال سفید پوشیده بودم رفتیم ونجا یه نفر دیگه رو داشتند عقد می کردند.کم کم مامان بزرگم و خاله هام و برادر همسری هم اومدن ( یه توضیح دیگه بدم من با یکی از خاله هام جاری هستم) خلاصه یه خانومی اومد که امضا بگیره و شرایط عقد و مهریه و اینطور چیزهارو مشخص کنه  که یکبار می خواستم بپرم بغل این خانومه و بوسش کنم داشت در مورد سفر حج که جز مهریم بود می گفت به همسری گفت اگر حج واجب باشه بعد از خطبه بهتون واجب میشه و باید عروس خانومو ببرید اما اگر عمره باشه هر موقع که عروس خانوم گفتند باید ببریدشون  حالا کدومو بنویسم که تا همسری اومد جواب بده مامان بزرگم (مامان بابام) برگشت گفت عمره. خانومه یه نگاهی بهش کرد و گفت شما مادر عروس خانوم هستید گفت نه گفت مادر آقا دوماد هستید گفت نه بعد خانومه گفت پس اصلا به شما ربطی نداره که نظر می دیداخه این مادر بزرگ من خیلی فضوله و فکرشو بکینید از دو روز قبل اومده بسط نشسته خونمون که نکنه  خلاصه رفتیم توی اتاق مخصوص عقد و من بار سوم بله رو گفتم و بعد خطبه عقد خونده شد و من دعا کردم برای همه بعد هم همه اومدن و تبریک گفتن ولی وقتی مامانم اومد تو بغلش کلی گریه کردم و بعدش بابام و بعد خواهرم.بغل همشون گریه کردمو کلا یه فیلم هندی راه افتاد اما یه مورد بامزه تعریف کنم.وقتی ما تو اتاق بودیم فکر کنم عاقد از مامانم پرسیده بود که عروس چادر سفید نمی پوشه مامانم گفته بود نه . بعد وقتی مامانم و خواهرم بغلم کرده بودند شالم افتاد و منم اصلا تلاشی برای اینکه سرم بذارمش نکردم یعنی همچنان بغل مامانم گریه می کردم.  بعدا که مامانم بهم گفت عاقده اینطوری گفته به مامانم گفتم : حتما وقتی دیده شالم افتاده و منم تلاشی نکردم گفته این همین که شال سرش بود باید خدارو شکر کنیم خلاصه بعد برگشتیم خونه و ناهار همه خونمون بودند بعد از ظهر هم خاله م آرایشم کرد (اخه ارایشگره) و موهامو درست کرد و بعد دیگه کلی زدیم و رقصیدیم Free Emoticon و بعد هم کلی عکس گرفتیم بعدشم شام خودریم که البته من نخوردم اصلا میل نداشتم حس می کردم غذای ظهرم هنوز هضم نشده بعدم دیگه همه رفتند خونه هاشون و من و همسری هم که دیگه بهم محرم شدیم کنار هم خوابیدیم و کلی تعریف کردیم. از آرزوهامون و از دغدغه هامون و کلی قول قشنگ بهم دادیم صبح هم همسری و خونوادش قرار بود زود برن بهش گفتم خواستید برید بیدارم کن اما صبح پا شدم دیدم نیستند بهش زنگ زدم گفتم چرا بیدارم نکردی. گفت نقدر قشنگ و مظلوم خوابیده بودی دلم نیومد بیدارت کنمNight الانم برم کمک مامان جونم خونه رو تمیز کنم 

الان وقت جواب دادن به نظراتتونو ندارم خونه رو که جمع کردم میام نظراتتونو تایید می کنم و بهتون سر می زنم 

سوال: من آب سر عقدو با خودم اوردم خونه یعنی محضر بهم داد. بعدش رو سر چند تا از دخترای فامیلمون ریختم و بعد مامان بزرگم اومد گفت نصفشم باید فردا (یعنی امروز) بری حمام و رو سر خودت بریزی. از مامانم پرسیدم برای چه گفت منم دقیقا نمی دونم ولی می گن چله نیفته گفتم چله یعنی چی؟؟ گفت نمی دونمحالا اگر کسی در مورد این فلسفه می دونه و دلیل اینکار لطفا بهم بگه ممنون می شم از تون. من رفتم اما زودی بر می گردم 

عکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- BAHAR-20.COM ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی