عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

رانندگی و نگین بانو

سلام دوست جونی های من

خوبید خوشید؟ خسته خونه تکونی نباشید

منم ای کمی از کارها رو انجام دادم بقیش هم مونده با همسری 

خوب از احوالات این چند روز 

پرورز بود که باز خالم رفته بود سر کار و من راستین نگه داشتم 

همسری که اومد بهش گفتم من امسال اصلا خرید کردن مردم ندیدم همیشه دوست دارم دم عید برم بیرون که حداقل حس کنم داره عید میاد دلم لک زده واسه یه پاساژ 

دیگه خالم که اومد راستین بهش دادم و سریع رفتیم آماده شدیم و رفتیم بیرون

باورتون نمیشه انقدر احساس خوبی داشتم

تو چند تا پاساژ قدم زدیم و از قیمت های نجومی بعضی اجناس متعجب

ولی خوب خدا رو شکر چیزی نمی خواستم بخرم بعدشم رفتیم یکم میوه و سبزیجات خریدیم

دیگه وقت برگشت من پشت فرمون نشستم

خلاصه در تمام مسیر سعی می کردم همه چیزهایی که همسری  گفته یادم باشه و خدا رو شکر خوب بود و هی همسری می گفت باریکلا خیلی عالی بود و .... اما از انجایی که نگین بانو ظرفیت تعریف کردن را اصولا نداره

اومدم بریم تو پاکینگ خونه بهش گفتم با همین فرمون رد میشیم

همسری: آره رد میشیم

من: می خوای یکم دنده عقب بگیرم دوباره بیام 

همسری : نترس رد میشیم

و ما هم رد شدیم اما نمی دونم چرا یه دفعه ماشین یه تکون خورد

من: وااااااا اینجا که چاله نداشت

همسری: هنوزم چاله نداره جنابعالی از رو جدول رد شدی

من:  به من چه خودت گفتی با همین فرمون بیا تو

همسری با خنده: خوب بابا جون آون آینه بغل نذاشتن که شما خانم ها فقط خودتونو توش نگاه کنید استفاده های دیگه ای هم داره


خدا رو شکر به ماشین هیچی نشده بود و گرنه تا عمر داشتیم دیگه نمی ذاشت سوار بشم


من موندم این ماشین چیه که جون همه آقایون بهش بستست والا به خدا


راستی چند وقت پیش همسری می خواست ریو بخره من ناراضی بودم چون می دونستم اگه بخره محال ممکنه بده به من 

خدا رو شکر منصرف شد


به قول طغرل : تا درودی دیگر بدرود

از طغرل خوشم میاد چون خیلی به دستور زبان فارسی اهمیت میده



نظرات 44 + ارسال نظر
سمانه 1390/12/17 ساعت 11:42 ق.ظ http://samanehosadegh.mihanblog.com

سلام گلم خوبی؟؟؟از من به تو نصیحت خواهرانه:من خودم 1 سال و نیم هست که گواهینامه دارم اما 4 ساله که رانندگی میکنم از 17 سالگیم....اصلا" به حرف کسی گوش نده.....خودت دقیق اندازه گیری کن و آینه هاتو ببین...نترس و شجاع باش....من هرجایی بگی نشستم اول میترسیدم اما دیگه اصلا" نمیترسم....هرجا هم بگی ماشین میبرم...جاده چالوس و هراز و تقریبا" بیشتر جاده ها ی خفن رو هم مثل آب خوردن میرم....یه بارم تصادف کردم با ماشین بابام که خودم بردم درست کردن گذاشتم سرجاش...هنوزم خبر نداره...جریانه 2 سال پیشه....بدون گواهینامه بودم ولی مقصر نبودم از ترس افسر گفتم هرکی خرج خودشو بده...همیشه کاری که خودت میدونی درست هستش رو بکن...زیادم بشین تا دستت پر بشه

خواهر جان حق با توئه
به مرد جماعت نمیشه یاد رو داد
حتما این حرفات همیشه یادم می مونه

ملیکا 1390/12/17 ساعت 11:59 ق.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام نگین جونم خوبی؟ خیته نباشی. اره منم دوستد ارم برم بیرون.

افرین بهترین رانندگی کرده

ریحانه 1390/12/17 ساعت 01:18 ب.ظ http://sheima.blogfa.com

مبارکه رانندگیو می گم عزیزم عید برنامتون چیه؟

ما احتمال 90 در صد روز اول عید میریم همدان

فرزانه 1390/12/17 ساعت 01:51 ب.ظ http://zanoneh.blogfa.com

چه خوب که رفتین خرید عید...
حالا بازم خوبه از رو جدول رد شدی و کسی رو زیر نگرفتی بانو

نیلوفر 1390/12/17 ساعت 02:28 ب.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

بابا راننده!

بیتا 1390/12/17 ساعت 02:33 ب.ظ

اول از همه سلام و خوش امدی دوباره به وبلاگ خوشحالم که عمل بابات هم خوب بوده ایشالله همیشه سالم باشه
بعدش این اتفاقا رو رانندگی واسه همه هست. تازه من یکبار می خواستم تو یه کوچه باریک ماشین رو بچرخونیم دنده عقب زدم خورد به در پارکینگ یه بنده خدایی و قفلش شکست. طرف اومد و کلی می خواست غر بزنه و پولش رو هم قبول نمی کرد و خود قفل رو می خواست که همسرخان خیلی آروم گفت می رم یه قفل می خرم جاش.من کلی غصه خوردم اما همسری طفلی گفت فکرشو نکن الان هوا بارونیه کیف میده پیاده روی.قدم میزنیم و قفل رو می خریم. خلاصه اونشب کلی هم خوش گذروندیم. گفت به هیچکی هم نگو .خوب باید تجربه کنیم دیگه. تازه یکبار هم یه جوی رو میلیمتری رد کردم وگرنه تلپی افتاده بودم توش

سلام بیتا جونم
ممنونم خانم گلخدا بازم لطفشو شامل حالمون کرد
آره دیگه همه میگن تا نزنی این طرف اونطرف راننده نمی شی

آفرین بر تو خانم راننده

zahra 1390/12/17 ساعت 05:07 ب.ظ http://delneveshte1982.blogfa.com

عاشقتم نگین جونم با این رانندگیت.
ولی وقتی مردا کنار دست آدم میشینن انقدر که حواسشون به همه چی هست آدم هول میشه.
من که الان 10 ساله رانندگی میکنم، هنوز هم مهرزاد کنارم میشینه هول میشم.

برای اینکه تمام حواسشونو جمع می کنند ببین کجا می تونن ازت یه سوتی بگیرن

مرمری 1390/12/17 ساعت 05:25 ب.ظ http://khatoonnevesht.persianblog.ir/

خدایی درباره آینه بغل خوب گفته هانی هم همینو میگه

انیتا 1390/12/17 ساعت 06:33 ب.ظ http://aanniittaa.blogfa.com/

واقعا از رو جدول رد شدی؟؟اخه چه طوری؟؟ کوتاه بود؟؟بابا بذار بخره...تو زرنگ باش به زور ازش ماشینو بگیر

آره بابا کوتاه بود
آخه من هر چی زرنگ باشم زورم بهش نمیرسه

شاپرک 1390/12/17 ساعت 07:11 ب.ظ http://shaparac.blogfa.com

سعی کن یاد بگیری از آینه بغلا استفاده کنی من الان دیگه فقط با آینه بغل میرم تو پارکینگ . خیلی به درد میخوره.

تازه الان فهمیدم چرا آینه بغل واسه ماشینا می ذارن

لیلی 1390/12/17 ساعت 08:15 ب.ظ

سلام خوبی؟
واقعا خودتی نگین؟؟؟؟؟؟ آپ کردی؟؟؟
پس رانندگیتم خوبه.

سلام
آره بابا خودمم حتما باید برم 6 ماه یه دفعه بیام

تو خوبی که ماشین میاری داخل من که حتی جرات داخل اوردن ندارم وقتی عماد نیست میرم بیرون خرید برگشتن ماشینو میزارم تو کوچه. یه بارم نگهبانه دور ن=ماشین میچرخید فکر کنم فکر کرد دزدیه منم دزدگیر و زدم فهمید مال خونه ماست

بابا این همسری من عقیدش اینه که روز اول که نشستی پشت ماشین باید مثل راننده کامیون وارد باشی

پریا 1390/12/18 ساعت 12:16 ق.ظ http://roteilpar.blogfa.com

ایلاهی...
حالا خوبه آقات با خنده گفت از رو جدول رد شدی...
منم هی میکوبم اینور اونور!!!!

شنیدی میگن خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است

رضوان 1390/12/18 ساعت 09:07 ق.ظ http://dokhtar0irooni.blogfa.com

منم خیلی بیرون رفتن رو تو روزای نزدیک عید دوست دارم.شور و حال مردم خیلی قشنگه.


منم یه بار داشتم به مامانم فرمون میدادم.درست یه ماشینم اونم ون بغل پل ما پارک کرده بود.مامانم گفت نخورم به این ونه؟

گفتم نه بیا و همچنان نگاه میکردم تا مامانم اومد عقب و زد به پلاکش.
یعنی مرده بودم از خنده.مامانمم دیگه خندش گرفت.خدا رو شکر هیچ کدوم آسیب ندیدن.

خوبه خودت پشت فرمون نبودی

سودا 1390/12/18 ساعت 11:11 ق.ظ

یه دوستی دارم به ماشینشون میگه زن اول آقامون.....

دوستت کاملا درست میگه

نبات 1390/12/18 ساعت 12:31 ب.ظ http://sepideye-eshghe-ma.blogfa.com/

ایشالا سری بعد دیگه از جدول رد نمیشی

سلام نگینی جونم خسته کارات نباشی خانوم گلم خداروشکر که ماشینتون چیزیش نشد باز تو سوتی دادی وااااااااااای دیدی قیمتها چیقده بالاست منم چیزی نمیخام بخرم خودم مانتومو میدوزم وگرنه سکته رو میزدم قیمتها خیلی بالاست اما کیفیت صفر منم رانندگی کردم طوری که همه گفتن لاک پشته رو ببین داره ازمون جلو میزنه اون رسید دوش هم گرفت ما هنوز تو راهیم از سرعت میترسم میبوسمت گلم مواظب خودت باش

پس یعنی خیالم راحت باشه فقط من نیستم
بعضی موقع ها فکر می کنم اگه همین طور بخوام رانندگی بکنم پیاده برم زودتر به کارام میرسم

آرزو* 1390/12/18 ساعت 10:17 ب.ظ

سلام عزیزممممممممموای نمیدونی چقدر خوشحالم باز دارم نوشته هات و میخونمممممممممفچه خوب که رفتی هوات عوض شده ماشینم فدا سرت این مردا همشون همینطورین ماشین به جونشون بستست توجه نکن.

سلام گــــــــــــــــــــلم
عزیزمی به خدا
من موندم چهارتا آهن پاره چیه به خدا

عزیزم تمام مزه ی رانندگی به سوتی ها و سرعتشه

باران 1390/12/19 ساعت 09:44 ب.ظ

وایییییییییییییییی نگین خانوم برگشته!!!
جونم بیا بغلم!!
نمیدونی تو این مدت دختردایی عزیزم چه ها کشید از دستم!!
کمکم میکنی بازم حالشو بگیرم؟
رانندگی سوژه خوبیه!!
هرچند رانندگی خودشم خوبه ولی یه کاریش میکنم!!
راستی آدرسمو عوض کردم چرا دیگه پیشم نمی یای؟؟

سلام عزیز دلم
بپر تو بغلم که حسابی دلم برات تنگ شده

بابا ولش کن این طفلکو کم حرصش یده
ببخش خانمی از این به بعد قول میدم مرتب بهت سر بزنم
مگه من یه باران بیشتر دارم

باران 1390/12/19 ساعت 09:47 ب.ظ http://agirl-baran.blogfa.com

آدرس یادم رفت!!
اینم آدرس.

غزل 1390/12/20 ساعت 10:16 ق.ظ http://1362ghazaleomid.blogfa.com

اگه این مردا بذارن ما خودمون خوب رانندگی می کنم

sara 1390/12/20 ساعت 11:58 ق.ظ http://www.sara357.blogfa.com

آفرین به تو خانم راننده نگین دیشب منم با همسری رفتیم بیرون بعد از در خونه مامانش اینا رانندگی کردم تا خونه ی خودمون ولی خیلی هولم میکنه دقیقا دور یه میدون شلوغ شهر ماشین رو خاموش کردم واییییییییی اینقدر غر زد ولی من بازم از رو نمی رم

کاملا درکت میکنم لنگشو خودم داره
بابا 6 متر جلوتر یه نفر داره از خیابون رد میشه
همسری میگه حواست باشه نزنی بهش پرتش کنیبهش میگم خوب کور که نیستم همونطور که تو داری می بینی منم می بینم
می خنده میگه شما خانم ها بعضی وقت ها جای ترمز و گاز با هم اشتباه می گیرید

باران 1390/12/20 ساعت 02:35 ب.ظ http://noaroos.blogfa.com

نگین جان اصلا خودتو نترسون همین اولش ترس تو رانندگی رو بذار کنار اصلا تنها برو یه مدت بعد همچین واسه خودت شومااخر میشی

والا من نمی ترسم این همسری منو میترسونه
آره راست میگی باید یکم اعتماد به نفسمو زیاد کنم

انیتا 1390/12/20 ساعت 04:36 ب.ظ http://aanniittaa.blogfa.com/

نگین جونم اپم جیگر

شیر کوچولو 1390/12/20 ساعت 04:54 ب.ظ

از قیمتها که نگو نگین جان. دیگه امسال مغازه دارها زحمت حراج زدن هم به خودشون نداند!

وقتی می بینن مردم می خرن چرا حراج بزنند

سولماز 1390/12/21 ساعت 01:55 ق.ظ http://20124.blogfa.com

سلام نگین جون
من با اینکه ۱ سال گواهینامه دارم بازم اشتباه دارم آینه ها که اصلا انگار وجود ندارن
یه روز هم به زور از برادرم ماشین گرفتم اومدم بژیچم تو کوچه باریک نزدیک بود برم تو مغازه کناریش

بازم خوب شد که نرفتیبابا من 2 ساله گواهینامه دارم ولی چه فایده پشت ماشین که نمی شینم یادم رفته همه چی

سمیرا 1390/12/21 ساعت 10:36 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

سلام نگین جون...دلم تنگ شده بود برات...منم شلوغی دم عید رو از خود عید بیشتر دوست دارم..حتی اگه نخوام خرید کنم..راستی عید میرید همدان؟ منم همین مشکل رو دارم تو رانندگی..نمیدونم چرا هی دست و پامو گم میکنم..

سلام عزیزکم آره میریم همدانما پاتوقمون عیدها همدانه
باید یکم اعتماد به نفسمونو تقویت کنیم

یکی از اهالی 1390/12/21 ساعت 04:39 ب.ظ

به به...نگین راننده...
بهتره با ماشین بیشتر بریکه مسلط بشی...خیلی خوبه که خانم ها رانندگی کنن

دقیقا خیلی موقع ها لازم میشه

[ بدون نام ] 1390/12/21 ساعت 07:08 ب.ظ

عزیزم خوبی؟؟

آنیتا 1390/12/21 ساعت 07:09 ب.ظ http://aanniittaa.blogfa.com/

عزیزم خوبی؟؟

رازقی 1390/12/22 ساعت 07:49 ق.ظ http://myamorousdays.blogfa.com

منم از وقتی اومدم اصفهان پشن فرمون ننشستم. حس میکنم همه چی یادم رفته! برا همین از حالا عزا گرفتم که بعد عید که خودمون ماشین گرفتیم من چطور بشینم پشتش؟!
پیشاپیش عیدت هم مبارک خانومی گل. منم دوست دارم زودتر برم پاساژ گردی که حس عید بهم دست بده خخخخخخخخخب!

بیا با هم میریم یاد می گیریم
بالاخره رفتی یا نه

باران 1390/12/22 ساعت 04:08 ب.ظ

چه خوشگله این راستیننننننننننن

چشمات خوشگل می بینه

ترنگ 1390/12/22 ساعت 07:56 ب.ظ

دختر خودتو نترسون تو رانندگی زیادم به حرف همسری گوش نکن کار خودتو بکن راننده میشی

به امید آن روز که بنده یک راننده بشم

سولماز 1390/12/23 ساعت 12:15 ق.ظ http://20124.blogfa.com

سلام نگین جون
من هی نظر میذارم ولی مثل اینکه ثبت نمیشه
رانندگی خیل خوبه حالاخوبه میبری تو پارکینگ من که پارکم نمی کنم همین وسط میذارم به داداشم میگم پارک کن

ملیکا 1390/12/23 ساعت 12:46 ق.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

بشد «چارشنبه» هم از بامداد بدان باغ که امروز باشیم شاد

چهارشنبه سوری گرامی باد

.

سلام بر نگین بانو خسته نباشی خانوم گل ،شب چهار شنبه سوریت هم مبارک،عزیزم زیاد به حرف شوشو گوش نکن خودت هر جوری که به نظرت خوبه و فکر می کنی درسته رانندگی کن،مگه مردها خودشون تصادف نکردن یا به تیر چراغ برق و دیوارو،جدول نکوبیدن.ایشاالله موفق میشی ایام به کامت.راستی راستین هم خیلی با نمکه خدا حفظش کنه.

سلام عزیزم چهارشنبه سوری تو و رادین کوچولو هم مبارک
والا به خدا این مردا فکر می کنند آخر راننده هستند
ممنون عزیزم

آنیتا 1390/12/23 ساعت 11:41 ب.ظ

چهارشنبه سوریت مبارک
http://www.persiancards.com/images/ecard/132.swf

مرسی عزیزم
خیلی قشنگ بود

سولماز 1390/12/24 ساعت 04:42 ب.ظ http://20124.blogfa.com

سلام نگین جون
آپم خوشحال میشم بیای

نگین عزیزم سال نو مبارک...امیدوارم سال جدید واستون پر باشه از موفقیت و شادی و سلامتی....

ممنون گلم همینطور برای شما

باران 1390/12/25 ساعت 10:27 ب.ظ http://agirl-baran.blogfa.com

نگین جون منتظرم...آخرین آپ سال۹۰...

اومدم عشقم

نگین کوچولو 1390/12/26 ساعت 11:23 ق.ظ

بازم سوتیییییییییییبازم دم همسری گرم بعد این سوتی تاریخی گذاشته خودت ماشینو بیاری تو نگین شوماخر

دیگه کار از کار گذشته بود اگه می خواست جلومو بگیره

پریا 1390/12/26 ساعت 02:18 ب.ظ http://roteilpar.blogfa.com

عیدت پیش پیش مبارک نگینم...دوست دالم...

نونو...: 1390/12/26 ساعت 04:48 ب.ظ

این همه نوشتم پرید...

بزنگ تا بگم چی نوشتم...انگوشتای محترمم درد گرفت دیگه...

خدا می کنه چی کردی که پرید
بیا انگوشت هاتو ماساژبدم داداچ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد