عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

نگین بانو و دندان عقل

سلام سلام

خوبید همگی؟خوش گذشته بهتون

خوب بالاخره رفتیم دندون عقلمونم کشیدیم و اومدیم

روز یکشنبه رفتم امتحانم دادم که بد نبود و تقریبا خوب شد دیگه اومدم خونه یکم خونه رو تمیز و مرتب کردم که همسری اومد حدود های ساعت 6 بود که نگار زنگ زد گفت از الحسیب زنگ زدن گفتند بیاین کارت قرعه کشی بگیرید امشب جشنه ساعت 7 بیاین

توضیح اینکه اصفهانی های عزیز نمی دونم خبر دارید یا نه اینجا تو سپاهان شهر شعبه الحسیب کیش باز شده و اون موقع که نگار اینجا بود رفتیم و ازشون دو سه دست لباس خریدیم بعد بهمون گفت برای مراسم افتتاحیه قرعه کشی و جشن داریم که خبرتون می کنیم دیگه هم شماره منو گرفتند هم شماره نگار که به نگار زنگیدن

دیگه حالا ما هم ساعت 8 وقت دندون پزشکی داشتیم به همسری گفتم بیا بریم کارت بگیریم و تا 8 بشینیم اونجا مراسم ببینیم بعد بریم دندون پزشکی همین کارو کردیم ولی وقتی کارت گرفتیم فهمدیم که تازه مراسم از8 شروع مشه و تازه زمان قرعه کشی هم خود شخص باید اونجا باشه

دیگه همسری گفت اگه دوست داری زنگ بزن وقت دکترتو عقب بنداز بمونی نگاه کنی

گفتم نه بابا به استرش نمی ارزه اصلا خلاصه درد سرتون ندم زنگ زدیم به بابای همسری که بیکار بود و بهش گفتیم بیا اینجا بشین و کارت ما رو بنداز تو صندوق تا ما بریم و بیایم

خلاصه ما مثلا به خیال خودمون یه ربع هم زود رفتیم دکتر که شاید کارمون زودتر راه بیفته تا رفتیم دیدیم وای که چقدر قبل از ما توی نوبتن

حالا من نمی دونم ساعت 8 صدام کردن منم رفتم تو و دکتر جان فرمودند که دندون عقلت به ریشه دندون کناریت صدمه زده واسه همین ممکنه یکم اذیت بشی و استرسی در جان ما انداختند که بیا و ببین خلاصه گفت بخواب تا آمپول های بی حسی بزنم برات 2 تا آمپول زد و گفت بلند شو برو بیرون بشین تا صدات کنم نشون به اون نشون منو ساعت 9:15 صدا زد حالا منم همش می ترسیدم این بی حسیه بره و بنده درد بکشم خلاصه تقریبا اخرین مریضش من بودم که ساعت 9:15 رفتم داخل بهم گفت می خوای دندون عقل بالایی هم بکشم من گفت نه بعد تو دلم گفتم فعلا از پس همین یکی در بیام شاهکار کردم خلاصه تا اومد یه چیزی بذاره تو دهنم آه من بالا رفت گفت درد داری گفتم آره واسه همین دو تا آمپول دیگه زد و چند دقیقه منتظر بود بعد شروع کرد حالا من تو دلم گفتم نمی شد از اول همین کارو می کردی

خلاصه یک چشم بند گذاشت رو چشم تا بنده فضولی نکنم   و شروع به کار کرد منم چشمام بستم و کلا هیچی نفهمیدم که دیدم یه گاز گذاشت تو دهنم و چشم بندمو برداشت گفت خوبی با سر اشاره دادم آره فکر نمی کردم انقدر زود تموم بشه آخه قبل من هر کی می رفت یه ربع طولش داد ولی مال من فکر کنم 5 دقیقه شد

یگه خلاصه 150 تومان هم پیاده شدیم و اومدیم راستش از اون وقتی که ما نشستیم یعنی ساعت 8 تا من که آخرین نفر بودم با همسری شده بودیم حسابدار دکتره و حساب کردیم تو این تقریبا 1 ساعت و نیم 800 هزار تومان درآمد داشت بعد نشستیم با خودمون حساب کردیم که ما 8 اومدیم این از 7 اینجاست پس حدود 1 تومان میشه و در ماهش میشه 30 ملیون تومان بعد نشستیم خیال بافی که ما اگه انقدر پول داشتیم چکار می ردیم و ...... (آرزو بر جوانان عیب نیست) بعدشم خدا رو شکر کردیم که همین درآمد فعلیمونم داریم شاید خیلی ها هم باشند که حسرت زندگی ما رو می خورن

خلاصه تا وارد ماشین شدیم مامان گلیم زنگ زد که بنده خدا نگران بود منم با اینکه زیاد نمی تونستم  حرف بزنم باهاش حرف زدم   که خیالش راحت باشه دیگه تا رسیدیم سپاهان شهر دیدیم هنوز جشن هستش همسری گفت می خوای بمونی گفتم آره فعلا که دندونم بی حسه

خلاصه با بدبختی یه جا پارک پیدا کردیم و رفتیم وایسادیم تو جمعیت دیگه ساعت تقریبا 10 بود بابای همسری هم با کلی بدبختی پیدا کردیم که گفت تازه از 9 مراسمشون شروع شد دیگه از وقتی رفتیم شاهین ستو داشت به لهجه اصفهانی یه شهر می خوند بعدشم قاسم افشار آوردن که دو تا آهنگ از آلبوم جدیدش خوند که به نظر من قشنگ بود راستش من صدای قاسم افشار خیلی دوست دارم و از آهنگش هم اون که می خوند همزبونی ها اگه شیرین تره همدلی از همزمونی بهتره تو مدتی هم که این دو نفر می خوندند آتیش بازی هم بود خلاصه رضا صادقی هم تازه رسیده بود که دیگه نشد اون بخونه آخه ساعت 10:30 شده بود و گفتند ما تا 11 بیشتر مجوز نداریم و باید مراسم قرعه کشی انجام بشه حالا ما وایسادیم تا ببینیم شاید پراید را ببریم که از شانس ما فحشم بهمون ندادن و رفتیم که داروهامو بگیریم راستش کم کم داشت بی حسی دندونم می رفت و درد می گرفت منم تا داروهامو گرفت سریع همون جا ژلوفن خوردم بعدشم 3 تا آمپول دگزامتازون داده بود که گفته بود هر 12 ساعت بزن خلاصه رفتیم کلینیک تاآمپول بزنیم راستش این کلینیک چون خالم اونجا کارشناس تغذیه هست تقریبا اکثر کارکنانش می شناسنمون دیگه رفتیم آمپول بزنیم یه اقاهه بود که همسری می شناخت و اولش کلی تعریف کرد یعنی حالا خیر سرش سفارشی هم آمپول زد باور کنید از تخت نمی تونستم بیام پایین بعد همسری رفت تو داروخانه که برام گاز بگیره که اگه دندونم باز خونریزی داشت اونو بذارم منم لنگان لنگان داشتم می رفتم سمت ماشین همون موقع که من خوابیده بودم یه پسر دیگه هم برا آمپول اومده بود اون که بدبخت پاشو می کشید رو زمین و راه می رفت  خلاصه من که کلی به طرف فحش دادم با آمپول زدنش

دیگه اومدیم خونه راستش هم فکم درد گرفته ود هم جای آمپول درد سرتون ندم یه ژلوفن دیگه خوردم و با نوازش های همسری به خواب رفتم خوشبختانه شب هم بیدار نشدم اصلا 

فردا صبحشم رفت اون یکی آمپولمو بزنم این دفعه یه خانومی بود خدا خیرش بده انقدر خوب زد که اصلا نفهمیدم حتی بعدشم اصلا درد نگرفت باور کنید الانم جای آمپول مرده درد می کنه مال دختره درد نمی کنه ظهرم به اصرار مامان همسری رفتم خونشون که بنده خدا برام سوپ درست کرده بود و میکسش کرده بود که راحت بخورم

منم ناهار که خوردم خوابیدم تا تقریبا همسری اومد بعدشم نیم ساعت نشستیم و بعد رفتیم یه گشت بیرون زدیم همسری هم هی برام بستنی و فالوده می گرفت می گفت دهنت خنک باشه بهتره برات 

چشمتون روز بعد نبینه اومدیم خونه معدم درد گرفته بود آخه  همش غذاهای آبکی خورده بودم و قرص اون جای آمپولم و کلا اون پام هم درد می کرد دندونم درد گرفته بود که البته به نسبت دو تا درد دیگه درد دندون هیچ بود خلاصه پامو جمع می کردم که معدم بهتر بشه جا آمپولم درد می کرد دراز می کرد پامو معدم درد می گرفت واقعا دیگه کلافه شده بودم دیگه نشستیم بفرمایید شامو نگاه کردیم که همسری گفت پاشو بریم آمپولتو بزنیم وای منم عزا گرفته بودم که الان دوباره همون مرده هست دیگه به خالم زنگ زدم گفت این که بهم گفته هر12 ساعت باید دگزا بزنی حتما باید سر وقت باشه یا مثلا فردا هم می تونم بزنم پیش همون دختره که خاله جان فرمود نه اون بیشتر حالت مسکن داره امشب اگه می خوای نزن و اگه دیدی توی طول شب هم اذیت نشدی فردا هم نمی خواد بری بزنی چون زیاد هم آمپولش خوب نیست بنده هم با دل و جان پذیرفتم و گفتم والا فعلا درد آمپوله بیشتر داره اذیتم می کنه تا دندون 

خلاصه خوابیدم و طول شب هم هیچی نفهمیدم الانم بزنم به تخته هم معدم خوبه هم دندونم ولی یه کوچو دیگه جا آمپول درد می کنه خدا از خیرت نگذره با این آمپول زدنت


پیش مرگ نوشت: دوستانی که منو پیش مرگ خودشون کرده بودند و گفتن اول تو برو ببینیم اذیت نمیشی بعد ما میریم باید بگم که نه با اینکه من طبق صحبت های دکتر عصبم هم آسیب دیده بود و بیشتر از همه باید درد تحمل می کردم موقع جراحی که هیچی نفهمیدم بعدشم درد دندونم خیلی زیاد نبود بیشتر دردهای دیگم بود که کلافم کرده بود واسه همین تا دیر نشده زودتر برید تازه اگه طبق نظر یکی از دوستای گلم اگه سری آمپول از بین نمی رفت و من قبلش قرص می خوردم دیگه شب اول هم درد نداشتم چون تا قرص خوردم نیم ساعت بعدش خوب شدم


الحسیب نوشت : دوستان اصفهانی دوباره روز عید غدیر قرعه کشی و جشن داره هر کس دوست داشت می تونه بیاد مراسمشون شاد بود و برای تجدید روحیه بد نیست


آمپول زن نوشت: صبر کن خالم از همدان بیاد آبروتو می برم


همسری نوشت : قربونت برم که این دو روز تموم کارهارو کردی و کلی نازمو کشیدی ازت ممنونم عزیزم


فامیل نوشت: بعضی از دوستان نمی دونستند که من و همسری با هم چه 

نسبت فامیلی دارم باید بگم همسری میشه پسر عمم حالا شاید یه روز جریان خواستگاریمونو تعریف کنم شاید تو پست بعد


دندون عقل نوشت : از دست یکیتون راحت شدم و به زودی میرم ازشر اون یکی هم خلاص می شم


دکتر دندون پزشک نوشت: دکتر خیلی خوب و مهربونی بود و کارش هم خوب بود فقط اینکه یک ساعت قبل بی حس می کرد یکم دور از منطق بود


هوس نوشت : دیروز که با همسری رفتیم بیرون اگه بدونید هوس چه غذایی کرده بودم.کباب ترکی .کباب .همبرگر و لازانیا اونم با همون دندون من صد در صد قابل خوردن بود


روده درازی نوشت: خیلی حرف زدم ببخشید



نظرات 43 + ارسال نظر
سنا 1390/06/15 ساعت 09:52 ق.ظ http://k-eshgh.mihanblog.com/

سلام خانمی
خداروشکر راحت شدی
چه شب طولانی بود....

sara 1390/06/15 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.sara357.blogfa.com

آخی عزیزم چقدر درد کشیدی ولی دیگه راحت شدی ...حسابیم ناز کردی واسه همسریااااا...

نگین کوچولو 1390/06/15 ساعت 11:31 ق.ظ

عجب درد تودردی بودهآرههههههههه حتما جریان خواستگاریتو تعریف کنخدارو شکر که حالت خوب شده دخمل مهربونمسنتی ازدواج کردین یا همسری قبل خواستگاری بهت ابراز علاقه کرده بوده؟

حتما تو پست بعد همه رو تعریف می کنم

سلام شیرینم وااااااای از درد دندون نگو که مو به تنم سیخ میشه اصلا خاطره خوبی ازش ندارم یادمه یه بار دندونم درد گرفت از 2 نصفه شب گریه کردم تا 5 صبح یک ربع یه بار ژلوفن میخوردم انگار نه انگار هیچ تاثیری نداشت بعد از پر کردنشم از اون موقع بدتر هیچ دارویی واسم ننوشت دیگه هر حسابی داری بکن خیییییییییلی خوشحالم که حالت بهتره جیدلی بمیرم چقدر درد کشیدی بوووووووس

خدا نکنه عزیزم
باور کن سه تا درد همزمان تحمل کردن خیلی سخته

سارا از ساری 1390/06/15 ساعت 12:34 ب.ظ

سلام خانمی خیلی نوشته هاتو دوست دارم چند ماه پیش پیدات کرده بودم و اون غذای خوشمزه کتلت شکم پر رو از روی وبلاگت درست کردم خیلی عالی بود ازت ممنونم.اما دیگه گمت کرده بودم تا امروز که کلی خوشحال شدم از پیدا کردنت.امیدوارم زودی درد امپولت خوب بشهموفق باشی

سارای عزیزم سلام خانم گل
اولا که کتلت برنج نوش جونت خوشحالم که دوباره تونستی وبلاگمو پیدا کنی و از اینکه دوباره نوشته هامو می خونی خوشحالم عزیزم
بازم منتظر حضورت تو وبلاگم هستم
مرسی عزیز دلم

یسنا 1390/06/15 ساعت 12:50 ب.ظ http://akharedonia.blogfa.com

وای این دندون خیلی سکته است من اصلا کلا از دندون پزشکی بدم میاد حتی اگه روزی سی میلیون درآمد داشتم.
بی خیال بابا چیه محیط دهن و میکنن عین سردخونه بعد همه دندونات یهو درد میگیره.
الهی میگه فحشم بهمون ندادن خیلی باحال بود در عوض پدر شوهرت ببخشید شوهر عمه ات یه کنسرت رفت
این چیز نوشتای ته پستت خیلی باحال بودن.مخصوصا روده درازی اش.

اآخه دکتره هم بهم گفت گفت هر چی محیط دهنت خنک اشه احتمال خونریزی کمتره
والا به خدامن نمی دونم چرا هنوز از رو نرفتم که تو این قرعه کشی ها هیچی نمی برم تازه داشتم کلی برای پراید نقشه می کشیدم
آره دیگه حسابی خوش خوشانش بود
قابلی نداشت خدایی حس کردم خیلی حرف زدم

واقعا بدترین درد سر درد و دندون درد ِ! خدارو شکر که دیگه درد نداری

هر چقدرم تو بگی درد نداشت و کشیدنش راحت بود باز هم من جرئت نمیکنم برم بکشم این دندون لعنتی رو

خوب گلم بهتر از اینه که دندوناتو بهم بریزه یا به اعصابت صدمه بزنه خواستی آدرس یه دکتر خوب هم تو همدان میدم بهت

نفیسه 1390/06/15 ساعت 01:30 ب.ظ http://z-shirin.blogfa.com

خوش بحالت خانومی راحت شدی من که هنوز جرات نکردم برم سمت دندونپزشکی!!
آخه من لثه هام مشکل داره به این زودیا خونریزی دندونم قطع نمیشه!!!
آخرین باری که جراحی کردم تا یه هفته خونریزی داشت و هرشب دندونپزشکی بودم!!!
دیگه رو به موت شده بودم به خاطر یه دندون

خانومی 1390/06/15 ساعت 01:32 ب.ظ

اوه اوه دندون عقل ؟ دردش خیلی زیاده
منم الان نزدیک به یه هفتست درده دندونم زیاد شده امروز میرم واسه دندون پزشکی دوتاشو کشیدم مونده یکی خدا به دادم برسه

از خدا برات طلب صب می کنم

اطلس 1390/06/15 ساعت 01:35 ب.ظ http://www.daky.blogfa.com

خدا رو شکر که درد دندون زیاد نبود آخ که چه حالی میده خواب بعد از آمپول بی حسی. من که میرم تو فضااا

سولماز 1390/06/15 ساعت 01:51 ب.ظ http://20124.blogfa.com

سلام نگین جون
خوش به حالت رفتی کشیدی راحت شدی
من که میترسم برم تازه چون فکم جا نداره داره دندانهای جلو را کج میکنه

خوب دختر جون بالاخره که باید بری بکشی فوق وقش یه روز درد داره بعدش دیگه دندونات کج نمیشه عجباااا

نانا 1390/06/15 ساعت 01:55 ب.ظ


عزیزم
وووووی
چه دندون پزشکیه بوده

:)) منم این درد رو کشیدم !! من تازه یه کار احمقانه کردم ... تا از مطب اومدم بیرون گاز رو دندونم رو برداشت ... فک کن زمستونم بود یه درد یکشیدم که بدجور وسط خیابون گریه میکردم :))


راستی منم دکتر میرم میشینم هی حساب میکنم درامدشونو :))

دیگه اینکه مفاظب معده ات باش چونجیشک کوچولو ...

عزیزم
راستین نکنه رفته همدان ؟ الهی
نگین دلم خیلی تنگ شده

آره والا نمی دونم چرا اینکارو کرد
الهی بمیرم آخه دکتره به من گفت بذار گاز تا 2 ساعت تو دهنت بمونه منم که حرف گوش کن
دیدی چقدر حال میده آدم فضولی کنه من که همیشه میرم کنار میز منشی می شینم
چشم رعنا جونم
آره عزیزم راستین همدانه با مامان اینا و خالم رفته همدان خیلی دلم براش تنگ شده
وووووی رعنا جون به خدا منم همینطور
همش وقتی عروسکتو می بینم یاد اون روز که اومدی خونمون می افتمچقدر خوش گذشت

سودا 1390/06/15 ساعت 02:18 ب.ظ

احتمال میدم اگه یه ریزه دندون درد داشتی بهتر بود چون پستاتو کوتاهتر مینوشتی
بس که نمیشه دست کشید مجبور میشی تا آخرشم بخونی
بگو آخه مجبوری همرو بخونی چشام درد گرفت

نیلوفر 1390/06/15 ساعت 02:29 ب.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

اوووو چه خبره واسه یه دندون عقل 150؟؟؟ مگه شما بیمه ندارین؟؟؟
منم قبلاً دو تا دندون عقلم رو جراحی کردم کلاً زیاد درد نداره اما من مسکن نخوردم قبل عمل واسه همین یه ساعت بعد از عمل که بی حسی رفت درد وحشتناکی داشتم! دگزا هم فقط یکیشو زدم لازم نیست سه تا!!!
ایشالا که زودتر همه درد مردات خوب شه و اذیت نشی عزیزم

چرا عزیزم ولی همینطور که می دونی دندونپزشک ها با هیچ بیمه ای قرارداد ندارن
حالا یه فاکتور ازشون گرفتیم تا ببینیم همسری می تونه از بیمه تکنیلی استفاده کنه یا نه که خودش میگه چشمم آب نمی خوره بیمه بده
مرسی عزیزم

منم دلم لازانیا خواست

راستش ساغر جون انقدر هوس کردم که تصمیم گرفتم امشب درست کنم تشریف بیار

باران 1390/06/15 ساعت 04:03 ب.ظ

سلام نگین بگم چی بشه اون آمپول زن!
دردتو کشیدم
راستی عزیزم من قبلا هم برات نظر گذاشته بودم یه چندباری.
دیروز صبح دخترداییمو دیدمبهم میگه: باران نگین که حامله نیست؟(با نگرانی میگفت)
گفتم: به تو مربوط نیست.آخرین بارت باشه تو زندگی خصوصی مردم دخالت میکنی!
گفت:همینجوری پرسیدم.
منم گفتم:نمی خواد بپرسی.خوب سنش کمه البته تجربه داره ولی میخواد با تجربه تر بشه.
آخرش دیدم دارم سوتی میدم گفتم: تو رو چه به نگین؟ تو به زندگی خودت برس.
آخه احتمالا؛ پاییز عروسیشه.
ولی نگین تا اذیت میکنه اسم تورو میارم ساکت میشه!

آخ باران جون نگو که دلم خونه
آره گلم یادمه نظر گذاشته بودی با دختر داییت سر من کل کل داشتی و هی پز منو بهش می دادی
وای باران جون خدا نکشتت انقدر خندیدم به جواب هایی که به دختر داییت دادی برو دعا کن نیاد اینجارو بخونه
بینم می خوای واسه اینکه سوتی ندیم برم عکس کیک تولد بردارم
از قول من بهش حسابی تبریک بگو و بهش بگو نگین از صمیم قلب برات آرزوی خوشبختی می کنه
خوبه دیگه خوب آتویی داده دستت طفلک

نگار 1390/06/15 ساعت 05:03 ب.ظ

سلوم سلوم به آجیه گل و مهلفونم. آجی مثله .... پشیمونم که چرا دوباره نیومدم اونجا. اینجا حسابی کف کردم
خیلی نامردی که بدون من رفتی الحسیب. ولی دیگه هرطور شده واسه عیدغدیر خودمو میرسونم
ببین اگه من بودم 100% پرایدو برنده میشدم
اصلا از همون اول هم تو پرخرج تر از من بودی!!!!! من 2 تا دندون عقل جراحی کردم شد 100 تومن!!!! البته 5 سال پیش
آجــــــــــــــــــــی!!!!!! واسه اون یکی دندونت نمیخوای بیام پیشت یه موقع خدایی نکرده تنها نباشی؟

سلام سلام آجی
حقته چقدر من و همسری بهت گفتیم نرو رو بستیتا تو باشی به حرف بزرگتر از خودت گوش بدی
خوب نگار خانوم چکار می کردم آخه نه تو بگو یعنی میگی نمی رفتم باشه باشه زودی بیا
آره حتما برنده می شدی می ذاشتی کنار اون یکی پرایدها که برده بودی
نگار خانوم اخه چی الان با قیمت 5 سال پیش یکیه
چرا آجی بیا

نگار 1390/06/15 ساعت 05:25 ب.ظ

خوب دیگه شاعر میگه در دیزی بازه......
بله دیگه
نه بابا میومدی خودم واست درستش میکردم. اصلا هم درد نمیکشیدی
نه دیگه اگه اونو میبردم میدادم به تو که دلت نشکنه و نشون بدم چقدر بخشندمو به مال دنیا چشم ندارم
آجی فعلا دارم رو مخ مامی کار میکنم واسه آبان. میگه نه ولی میام

اگه می اومدم پیش تو که حسابم با کرام الکاتبین بود
آره حالا که نبردی اینو می گی من تو رو می شناسم نامرد
چرا میگه نه مگه برای کارت نمی خوای بیای

نگار 1390/06/15 ساعت 05:29 ب.ظ

آمپول زنه هم خیلی باحال بود
یاد خودم افتادم که چند سال پیش رفتم آمپول بزنم. اصلا هیبت زنه رو که دیدم یه حسی بهم گفت پاشو. تا دیر نشده پاشو، ولی دیگه هر لحظه زنه نزدیکتر میشد و پاهای من برای رفتن سست تر!!!! بعد از اینکه آمپولو مقل دریل فرو کرد، تازه فهمیدم اون حس بی دلیل نبوده

ترنگ 1390/06/15 ساعت 06:15 ب.ظ http://mojaradekhoshhal.blogfa.com

سلام عزیزم
وای نازی
من وحشت دارم از دندونپزشکی چه شجاعتی به خرج دادی
حتما ماجرای خواستگاریتو تعریف کن خیلی کنجکاو شدم
من موندم آمپول دگزا زیاد درد نداره این چطوری زده ؟ دستش نشکنه

همین دیگه دختره هم که زد اصلا درد نداشت نمی دونم این چکار کرد با من

خیلی وبلاگتو دوس میدارم همیشه کامل میخونمش ولی بعضیا که جواب نمیدن

من معمولا نظرها رو جواب میدم اگرم ندم میام تو وبلاگاشون

ملیکا 1390/06/15 ساعت 09:56 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام نگین جونم
بهتری فدات شم؟خدارا شکر که بخیر گذشت و بهتر شدی/
خدا خیرش نده که نگین ما را اذیت کرده

مواظب خودت باش.
انشاالله این دفعه برنده میشین.
نگین جونم اگر دانشگاهم اصفهان بیفته ها میام یه سر میزنم بهتا((جه پرو))
خانمی منتظرت هستیم به همسری مهربانت سلام برسان

قربونت ملیکا جون این حرفا چیه تو بیای اصفهان من خیلی هم خوشحال می شم که می تونم یکی دیگه از دوستای خوبمو ببینم

مینا 1390/06/15 ساعت 11:50 ب.ظ

اولین بار که رفتم واسه عصب کشی دندونم یه دونه بی حسی زد حالا دردش هیچی هفته بعد رفتم واسه پر کردن همون دندون گفت بدون بی حسی عصب کشی شده دیگه بی حسی نمیخوات۰ بالای سرم داشت با منشیش راجع به سریال فاصله ها میحرفیدن۰ خدا رو شکر جای من نبودی

من نمی دونم این دکترا چرا زورشون میاد به موقع بی حسی بزنن یا اصلا بی سی بزن بگو اون همه پول می گیرین مگه یه بی حسی چقدر میشه
این دکتره هم هی با منشیش می گفت و می خندید

المیرا 1390/06/16 ساعت 01:24 ق.ظ http://limonaz.blogfa.com

الهی...خدارو شکر که تموم شد.دندون درد خیلی بده!راستی برو عکس گذاشتم

tala 1390/06/16 ساعت 03:28 ق.ظ http://eshgehonar.blogfa.com

سلام جیگر طلا یی نوشت:
خدا روشکر که همه چی روبراهه والان خوبی.
از خنده روده بر شدم که با جمع کردن پات یا معده عود میکرد یا امپول.
همیشه روت بخنده مهربون.

خوبه دیگه من درد می کشیدم تو می خندی
قربونت برم خانم طلای کدبانو

سمیرا 1390/06/16 ساعت 08:11 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

وای ازدندون پزشکی نگو که دلم خونه..تازه از دستش رها شدم خواهر...خوبی نگینی؟ راستی یه وجه اشتراک دیگه پیدا کردم ..همسر منم پسر عمه است

جدی چه جالب نمی دونستم

مهدیه 1390/06/16 ساعت 08:42 ق.ظ http://mahe-aban.blogfa.com

سلام نگین جونم خوبی الان ؟

منم باید ماه پیش می رفتم واسه کشیدن هر دو دندون عقلم ولی نرفتم هنوز

اگه معطل کنم چی مشکلی داره ؟

فدای سرم تازه ۵۰۰ پیاده شدم . این دو تا هم که میشه ۳۰۰ دیگه هیچی

بزارم واسه بعد خوبه ...

میگم منم کم شانسم و مطمئنض توی هیچ قرعه کشی اسم من نمیوفته
ایشاا.. همیشه سلامت باشی و با دندون کشیده دلت اینهمه کباب نخواد

سلام مهدیه جونم
عزیزم ببین هم اینکه ممکنه به بقیه دندونات آسیب برسونه و کجشون کنه و هم اینکه دکتر بهم گفت هر چه زودتر بیای برداری یعنی هر چه لثه جوونتر باشه زودتر بهبود پیدا می کنه واسه همین در اولین فرصت حتما برو
نهایت دردش یه روزه تو که بالاخره باید اون درد بکشی پس هرچه زودتر بهتر تازه هر چی دیرتر بذاری ری ممکنه گرونتر هم بشه

غزل 1390/06/16 ساعت 09:54 ق.ظ http://1362ghazaleomid.blogfa.com

راحت شدی.......
دوست دارم ماجرای خواستگاری رو بدونم

تربچه 1390/06/16 ساعت 09:59 ق.ظ http://torobcham.blogfa.com

سلام نگینی
الهی چقدر درد کشیدی
درد دندون خیلی بده خوبه حالت بهتر شده
انشالله دفعه بد ماشین می بری

باران 1390/06/16 ساعت 10:20 ق.ظ

نگین من همون بارانیم که ازت رمز خواسته بودم.
نه نگین جون قربونت برم تبریک بگم خودشو لوس میکنه.من با وجوداین که خیلی دوسش دارم .لی باهاش تهاجمی برخورد میکنم(شوخی بود)
مرسی بابت تبریکت بهش میگم عزیزم.
فکرکنم اینبار اذیتت کنم پاشه بیاد اصفهان دنبالت بگرده!

حالا آخر بهت رمز دادم یا نهاگه ندادم بگو تا بدم
یعنی کشته مرده روابط شما دو تا هستم من
قربونت به اندازه کافی دشمن داریم شما دیگه برامون دشمن نتراش

بانو 1390/06/16 ساعت 12:05 ب.ظ http://ruzhaye-abrishami.blogfa.com

خدا رو شکر اقلا دردات تموم شد...
حالا دفه بعد که خواستی بری دندونتو بکشی یه جوری هماهنگ کن که واسه مسکن زدن پیشه این مرده نری

دفعه بعد بهش می گم هر موقع خواستی کار کنی بی حسی بزن برام

سودا 1390/06/16 ساعت 12:10 ب.ظ

بهتری؟؟؟؟؟؟؟؟

آره عزیزم شکر بهترم
مرسی که به یادم بودی

نازی 1390/06/16 ساعت 12:54 ب.ظ

سلام عزیزم.خوبی نگین خانم؟
من خواننده خاموشت بودم.تقریبا از قبل عروسیت تا الان میخونمت
یه مدت رمز گذاشی نشد بخونم خداروشکر الان برداشتی دیکه
من اصفهانی هستم.عزیزم میشه لطف کنی اسم دکترتو بگی؟

سلام دوست گلم
خوشحالم که دوبارهئبرگشتی
آره عزیزم اسم دکتر احمد متقی بود البته کارش که خوب بود ولی فقط حس می کنم بی حسی خیلی زود زد
برادر همسری هم قراره بره پیش همون

نگین جونی تعارف اصفهانی می زنی؟

آخه میگی برای منم لازانیا درست میکنی

رها 1390/06/16 ساعت 02:05 ب.ظ http://raha27.blogsky.com

خب خدار و شکرکه کار به این سختی رو انجام دادی و الن خیالت راحته.... نگینی این آهنگی که گفتی رو که عیوضی خونده؟!! آخر فیلم روزگارجوانی یادت میاد؟
ما روده درازیه شما رو دوست داریم خانم...

الی 1390/06/16 ساعت 03:13 ب.ظ http://man-va-va.persianblog.ir

نمیدونم این ماه رمضونی چی شده بود که همه دندون عقلشون درد میکرد آخه دو تا از همکارای منم تو روزای آخر ماه رمضون دندون عقلشون رو کشیدن
البته منم پاراسال پرش کردم
خدا رو شکر که به خیر گذشته و دردی نداری
تو هم مثل منیا یه بار عصب کشی کردم دکتره گفت حتماً قبل از تموم شدن بیحسی قرص بخور منم نخوردم درد هم نکرد فرداش که رفتم برای دندن بعدی میگه قرص خوردی میگم نه بعدش گفت اگه درد میگرفت عالم و آدم رو بهم میریختیا

نازی 1390/06/16 ساعت 04:20 ب.ظ http://nazi3700.blogfa.com

الهی. دندون درد خیلی بده. نگین جون منم دقیقا همین دردای تو رو کشیدم . عزیزم ایشالا دیگه درد دندون نگیری .
میگما نگین جون مسواک خوب بزن تا دیگه درد نگیره دندونات

آره نازی جون خیلی بد بود
چشم دوست گل و مهربونم

فرفره 1390/06/16 ساعت 04:46 ب.ظ

الهییی عزیزمم الان بهتری؟؟؟؟؟ منم دو تا دندون خراب دارم که جرات ندارم برم دندونپزشکی

نگار 1390/06/17 ساعت 01:13 ب.ظ

واسه کارم که توی مهر میخوام بیام این مخ زنی واسه آبانه!!!! عید غدیر

به مخ زنی ادامه بده

خد اییش راحت شدی
ولی جالبه درد نداشته آآآآآآآآآآآ
یکی از فامیلای ما رفت دندون عقلشو کشد میگفت از درد خواستم غش کنم زیر دستش

شیرین خانومی 1390/06/21 ساعت 09:00 ق.ظ

من که فعلا معافم .. باید اول نی نی دنیا بیاد
ولی بعدش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد