عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

سفرنامه همدان

سلام سلام صد تا سلام  

خوبید خوشید سلامتید چه خبرا من نبودم چند وقتی همه غوغا کردند ها 

خوب بریم که خیلی حرف دارم و البته کلی کار23_34_4.gif 

خوب اول بگم از همدان که حسابی بهم خوش گذشت و مهمتر از همه این که تونستم یکی از دوستای وبلاگیم یعنی خرزنه را برای اولین بار ببینم چهارشنبه هفته گذشته ساعت 6 وای مثل این دوست دختر دوست پسرا هست واسه اولین بار می خوان همدیگرو ببین دل تو دلم نبودKiss On The Hand خلاصه من ساعت 6 رفتم و خرزنه جون ساعت 6:15 البته خوب راش نسبت به من یکم دور بود خلاصه که واییی چقدر خانوم و دوست داشتنی همون دقیقه اول که دیدمش خیلی باهاش احساس راحتی کردم و انگار نه انگار که همین الان دیدمش انگار که 100 ساله می شناسمش خلاصه زحمت کشید یه بستنی خوشمزه مهمونم کرد بعدم رفتیم یه کم قدم زدیم و کلی گفتیم و خندیدم و درد دل کردیم تا دیگه همسریش کارش تموم شد و با هم رفتند و من خیلی دوستش دارم الان و از این به بعد هر دفعه برم همدان حتما بهش سر میزنمتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید بعدشم تو راه برگشت به خونه یه دسته گل میخک برای مامانم خریدم و رفتم خونه بهش دادمتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدمن همینطوریم دیگه یه دفعه جو یه کاری میگیرتم که باید انجامش بدم 

 دیگه چند روزی که اونجا بودم خیلی بهم خوش گذشت  

اما همین طور که نگین می شناسید که هر جا بره باید یه سوتی ده این دفعه یه سوتی خیلی خیلی خفن دادم36_1_42.gif 

آقا خونه مامان بزرگم ودیم که من به همسری اس ام اس دادم که اگه ندا(یکی از دوستای صمیمیم) خونه زنگ زد نگو من همدانم وقت نکردم برم ببینمش ممکنه ناراحت بشه آقا به جای اینکه برای همسری بفرستم فرستادمش برای همون ندا36_1_42.gif36_1_42.gifالبته وسط راه فهمیدم و کنسل کردم اما فکر کنم رفته باشه یعنی بدبخت عالم شدمتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیدحالا چرا نمی خواستم ببینمش آخه گفته بود براش ار اصفهان یه چیزی بگیرم هر موقع رفتم  همدان براش ببرم منم خوب یه دفعه تصمیم گرفتم برم همدان نرسیدم برم اون چیزی که می خواست بخرم گفتم حالا یه موقع فکر نکنه نخواستم براش بگیرم و اینا مثلا اومدم خراب نکنم که اگه اس ام اس بهش رسیده باشه گند زدمتصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنیداز اون موقع هم جرات نکردم زنگ بزنم بهش به نظرتون آیا من بدبخت شدم یا خیر؟؟؟ 

 

خوب اینم از سوتی نگین بانو  Bravo 

بد یه اتفاق بامزه آقا از بس من راه رفت هی غر غر کردم که وای مردم تو اوتوبوس کمرم درد گرفت و اینا بنده خدا بابام که رفته بود برام بلیط بگیره از این VIP ها گرفته بود که گویا تازه سرویس هاشو برای همدان گذاشتند چون قبلا من چند بار پرسیده بودم نداشت خلاصه وقتی می خواستم سوار بشم طبق معمول همیشه چشمام اشکی بود رفتم بالا شماره صندلی منم از این های بود که تک صدلی هستند که دیدم یه پسر جوان نشسته با همون بغضگفتم :آقا شماره صندلی شما چنده؟؟  

اونم خیلی مودب بود گفت : مال من 4 هستش ولی اونجا کنار یه خانوم باید بشینمم اگه اشکال نداره شما اونجا بشین منم رفتم نشستم صندلی شماره 4 و داشتم دوباره گریه می کردم (بچه ننه خودتی هااا) که دیدم دوباره آقاهه دولا شده میگه خانوم اگه ناراحتید اینجا، بشینید سر جای خودتون من یه جا دیگه رو پیدا می کنمConsole طفلک فکر کرده بود من برای جام دارم گریه می کنمخوب اینم از این 

دیروز همسری داشت ارگ می زد برام و منم جو گیر شدم براش می خوندم و می رقصیدمشکلک های ِ هلناین همسری هم جو هومن خلعتبری گرفته بودش می گفت اینطوری بخون اونطوی بخون و از این حرفا که یه دفعه دیدیم در می زنن من که سکته کردم گفتم حتما همسایه ها اومدم سر وقتمون که دیدم نه خیر مادر همسری بود اومده بود بهمون سر بزنه  خلاصه بد از این که رفت دوباره همسری زد و من خوندم شکلک های ِ هلن  

 خلاصه امروز صبح رفتم تو بالکن دیدم خبری از اون کبوتر که اومده بود تخم گذاشته بود نیست یعنی تخمش هم نبود در حالیکه تازه جمعه تخم گذاشته بود حالا من چند تا احتمال میدم شما بگید کدومش درسته 

1- دیروز که داشتیم با همسری می خوندیم کبوتره با خودش گفته اینجا دیوونه خونه هستش تخمشو برداشته و در رفته 

2- به خاطر صدای زیبای من کبوترسقوط کرده پایین و تخمش هم افتاده روش 

3- باز هم به خاطر صدای زیبای من جوجه کبوتر دو روزه از تخم اومده بیرون و با مامانش زمانی که ما خواب بودیم  پا به فرار گذاشتند 

 

حالا اینو تعریف کردم خدا به دادم برسه با نونو 

 

 فعلا که سر گوپی ها حسابی توپش از دستم پره خوب اخه نونو جان عزیز دلم من چکار کنم که اون گوپی قد و قوارش کوچیکه ولی همزمان می تونه سه تا ماده رو ساپورت کنه هان؟شکلک های ِ هلنشکلک های ِ هلنشکلک های ِ هلنشکلک های ِ هلن 

 

خوب امشب یه برنامه سورپرایز برای همسری دارم برم که کلی کار دارم بعدا میام تعریف می کنم که چکار می خواستم بکنم 

 

اینم از ایمیل هام 

البته یه کم دیره برای این ایمیل اما خوب جالبه  

 

از کجا چه خبر ؟

..............

ساعت چنده ؟
جدید یا قدیم ؟
به مدت 6 ماه این جمله رو همه خواهیم شنید

...............

یارو صبح با اهل بیتش اومده بودن خونمون عید دیدنی تا ظهر داشتن شیرینی و اجیل و میوه میخوردن. بابای بدبخته ما هم یه تارف زد که ناهار هم در خدمت باشیم اونا هم گفتن باشه دیگه چی کار کنیم!!! خلاصه ناهارشونم خوردم عصر رفتنی کیفه دخترش جا موند زنگ زدیم گفتیم بیاین ببرید دیدیم شب دوباره با ایل و طایفش اومدن واسه شام

...............

آقا جاده ها به شمال بسته ست از ترافیک... پروازا به جنوب تموم شده... ارمنستان مرزشو بسته از هجوم مسافر... کشورای همسایه کلا پر شدن... آسیای شرقیم که قُرق ایرونیا شده... من موندم اینا میخوان برگردن مملکت جا میشن؟

...............

رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه نمه تنگ بود. فروشنده گفت: یه نمه بپوشی جا باز می‌کنه! دومی رو پوشیدم یه نمه گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه نمه آب بخوره تنگ میشه

...............

سال 12 ماه خونه هم نمیریم، اونوقت عید که میشه صبح یه سری پا میشن میان خونمون غروبش ما میریم خونشون

 

نظرات 64 + ارسال نظر
لیلی 1390/02/14 ساعت 07:00 ب.ظ

سلام نگین خانوم.خوبی؟
میگم اگه تو نباشی کل بچه هانت سوژه ندارن بخندن.خوشم میاد وقتی سوتی میدی میترکونی!
جات خالی ۴شنبه ای که شما نبودی جاش من بارعنایی رفتم بیرون. خیلی خوش گذشت.

الهی که همیشه خوش باشی و لبت به خنده باز بشه
خدا کنه قسمت بشه این هفته همو ببینیم

نونو...: 1390/02/15 ساعت 02:34 ق.ظ

تو یه هفته بود خبر داشتی و اونوقت...

یه تو سری طلبت واسه پیشواز...

منتظرم عزیزم...خواب نذاشتی واسم...

اولین دوست نتی که از نزدیک میبینمش...

آدرس یادت نره...

راه افتادین اس بده...

می خواستم سورپرایزنت کنم خوب

چشم حتما

یاسی 1390/02/15 ساعت 10:18 ق.ظ http://rozhayeyasi.blogsky.com

بابا خواننده .راستی روزماماهم فکرکنم چندروزپیش بود روز ماماروهم بهت تبریک میگم
منم سوتی اینجوری دادم امافکرنکنم دوست ازت ناراحت بشه

ممنون اما جدیدا باید روز ماما رو به همسری تبریک بگی

فرفره 1390/02/16 ساعت 11:22 ب.ظ http://ferfereha.persianblog.ir/

سلام عزیزم خوشحالم که بهت خوش گذشته

قربونت گلم

یکی از اهالی 1390/02/17 ساعت 10:17 ق.ظ

سورپرایزت چی بود نگین جان؟

الان نوشتم

ماه 1390/02/17 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.mygoodlive67.blogfa.com

سلام نگین جون .رسیدن به خیر
خوب خداروشکر خوش گذشته. من هنوز تو فکر درست کردن چای با شمع وارمر تو اون ظرفام ! . هزچی نگاه کردم پیدا نکردم از این ظرفا . اصلا کجاها داره نمیدونم.
خلاصه این از این!
منتظر بزرگ شدن نی نی های گوپی و همسرانش هستیم تا عکس بذارید .
شاد سلامت باشید
بدرود

سلام عزیز دلم قربونت برم من
باید بگم اون ظرف ها قبلا خیلی زیاد تو فروشگاههای لوازم آشپزخانه و این چیزا بود ولی الان خیلی کم پیدا میشه یعنی خیلی باید بگردی من فقط تو لاله جین یا همدان دیدم اگه این دفعه رفتم همدان خواستی بگو تا برات بگیرم
حتمت عزیزم ۲ هفته دیگه صبر کن عکس میگیرم تا یکم رنگی بشن

ستاره 1390/02/17 ساعت 09:22 ب.ظ http://shab-barone.blogfa.com/

یعنی من عاشق سوتی هاتم
بیچاره کبوترها چه بلایی سرشون آوردیدها

فکر کنم سوتی ها هم عاشق مننند که هیچ جا ولم نمی کنند
من بی تقصیرم

خانومی 1390/02/18 ساعت 12:17 ق.ظ

سلام علیکم یاالله نگین بپر یه چی بکش سرت من اومدم توه اومدم ببینم رمزو بهت دادم یا نه ؟!! اگه دادم یا ندادم یه خبری بهم بده

آره عزیزم دادی دستت درد نکنه

[ بدون نام ] 1390/02/18 ساعت 12:42 ب.ظ

آخیش بعد از یک قرن بالاخره تونستم این صفحه کامنتها رو باز کنم.
زیاد نگران سوتیت نباش عزیزم. منم یم بار همچین اشتباهی کردم با این تفاوت که افتضاح بار آوردم.
یم اس ام اس داشتم به همکلاسیم میزدم که من امروز سر کلاس فلانی نمیام . و حالم از ریختش به هم می خوره و اینا که در یک حرکت برق اسا واسه خود استاد سند کردم و آبروم رفت.

خوب عزیزم شما که بعد از یه قرن زحمت کشیدی نظر گذاشتی حداقل اسمتو هم می نوشتی
احیانا اون درس نیفتادی

شقایق و حبیبی 1390/02/19 ساعت 03:46 ب.ظ

سلامممممممممممممممم نگین جونم
خوفی قربونت بشم
وای نگینین دلم یه دنیا برات تنگ شده جیگری
خوش حالم رفتی پیش مامانیت و بهت خوش گذشته
راستی چندوقت پیش دوتا کفتره اومدن رو کولر ما لونه ساختن چند وقت بعدش دیدم لونشونو برداشتن گذاشتن رو قسه تو بالکن باز چندوقت بعد دیدم دوتا تخم گذاشتن هی ذوقش و کردم تا اینکه یه روز صبح پاشدم دیدم نیستن گفتم وا مگه میشه تخم ها غیب بشن اگه شکسته بودند که پوسته هاش بودند اگه هم خود کفتره برده که چه جوری برده خلاصه هی غصه خوردم تا اینکه چند وقت بعد دیدم زیر پایه کولر یه تخم شکسته افتاده گفتم پس لابد بالای کولر گذاشته باز چند روز بعد دیدم دوباره یکی از تخم ها اومده تو لونه رو قفسه ها باز کلی ذوق کردم اما یه چند وقت بعد دیدم تخم دوباره نیست .می گم ها به نظرت من خل شدم یا این کفتره واقعا خل و چله .خوب بگو روانی یه جا این تخم بدبختتون بزار دیگه هی اینور اون ورش می کنه
نگینین می خواهی بری مسافرت ناقلا خوش به حالت عزیزممممممممممممم

سلام عسل من
آره حسابی بهم خوش گذشته بود
والا به خدا این کبوتر میان خونه آدمو اشغال می کنند الا ما بهشون هیچی نمی گیم دیگه آدمو هم سر در گم می کنند
آرع عزیزم دارم میرم شیراز

سودا 1390/02/20 ساعت 11:03 ق.ظ http://anatork.blogfa.com

همدان و یه دور کامل بازسازیش کردن تو نمیخوا آپ کنی؟

حالا که خیالم راحت شد بازسازی شده الان آپ می کنم

یه زن.. 1390/02/20 ساعت 11:07 ق.ظ http://yezan66.blogfa.com/

سلام اینجا نیاز به پست جدید دارد

انجام شد

تربچه 1390/02/20 ساعت 02:38 ب.ظ http://torobcham.blogfa.com

سلام نگینی
خوفی؟
به به چه سوتی دادی مثل خودمی منم از اینکارها زیاد میکنم بعدشم من تازه رفتم همدان ولی ماشینمون خراب شد وجای شما خالی ۵ساعت منتظر موندیم تا درست شد یعنی این

خوب عزیز دلم ماشینتونو قبل از حرکت چک می کردین خوووووو
حالا همدان خوش گذشت؟

ماه 1390/02/20 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.mygoodlive67.blogfa.com

وای خدای نگین داری میای شیراز
ایول ایول نگین جون ایول
در خدمتیم نگین جون خوشحال میشیم ببینیمت

عزیزمی نمی دونستم تو هم شیرازی هستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد