عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

رمزی نوشت

دوستای خوبم

راستش  تقریبا یک آشنا داره میاد نوشته هامو می خونه و من چنین چیزی دوست ندارم اولش خواستم وبلاگمو عوض کنم ولی به دو دلیل این کارو نکردم

1- اینجا رو خیلی دوست دارم

2- یه روز قصد دارم این وبلاگ به همسری نشون بدم( یعنی چند سال دیگه) می خوام وبلاگ نشونش بدم و با هم بشینیم بخونیم فکر کنم براش جالب باشه واسه همین می خوام کل آرشیو هام یه جا باشه

رمزو یکی یکی برای همه دوستای وبلاگیم می فرستم

دوستای گلی مثل طیبه و ...که همیشه بهم لطف دارن و میان اینجا رو می خونند لطفا دوباره آدرس ایمیل هاتونو برام بذارید البته آدرس هاتونو یه چیزهاییش یادمه و توی ایمیل هام هم هست اما حوصله ندارم بگردم پیدا کنم واسه همین اگه کسی بخواد به اسم شماها الکی آدرس ایمیل خودشو بذاره می فهمم 

فقط خواهشی که از همه دوستام دارم به هبچ عنوان رمز به کسی ندید

من حرف خاصی توی پستام نمی زنم و شاید مهم نباشه که یه آشنا بخونه یا نه اصلا شاید هم من دارم فکر می کنم که داره میاد می خونه و اصلا چنین چیزی نباشه اما خوب کار از محکم کاری عیب نمی کنه  

سعی می کنم برای همه دوستای وبلاگگیم بذارم اما اگه برای کسی فراموش کردم بذارم لطفا بهم بگید


نظرات 118 + ارسال نظر
نونو...: 1390/04/02 ساعت 02:15 ب.ظ http://www.nana88nono.blogfa.com

احیانا نیت نکردی که ما را به یک آپ دعوت کنی...


چی داداچ...


چیزی گفتی...


نگار جونم در چه احوالیه...خوبه حالش...

چرا نیت کردم ولی نمی دونم چرا ادا نمیشه
من هیچی نگفتم چرا کیزنی خوووووو
الان پیش نگارم

عزیزم میشه رمزو منم داشته باشم ؟!

فرشته 1390/04/02 ساعت 06:00 ب.ظ

سلام نگین جونی من همیشه مطالبتو می خوندم وتا الانم نظر ندادم انتظار رمز ندارم با اینکه دوست دارم.اما خواهش می کنم همه پستاتو رمزی ننویس .اخر نگفتی چرا رفت بیرجند اخه من بیرجند زندگی میکنم مردم از فضولی.بوس بوس عزیزم

عزیزم همسریم برای امتحان دکترا اومده بود
چشم خانومی سعی می کنم رمزی ننویسم ریاد

خرگوشی 1390/04/02 ساعت 07:34 ب.ظ http://rabbitbear.blogfa.com

نگین خو چرا تند تند نینویسی؟

باور کن گلم خیلی گرفتارم

فرفره 1390/04/02 ساعت 10:46 ب.ظ

کجایییییی نگینییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نکنه دیگه نمیخوای بنویسی؟؟؟؟؟

بهناز 1390/04/03 ساعت 12:44 ب.ظ http://nistam001.blogfa.com

سلاماین الان حالت منهیعنی چی؟من ازاون دسته نیستمو چندوقت پیش اومدم اینجا واپاتو خوندم!بعد چون من الان یه کنکوریم وقت نداشتم نظر بدم میخاستم بعد کنکور نظر بدمبعد الان ما چیکار کنیم؟

میام برات می ذارم

بهناز 1390/04/03 ساعت 01:01 ب.ظ http://nistam001.blogfa.com

این بی انصافیه به خدا
حالا که اینجور شد بذا کنکورمو بدم از حالت دپراسیونخلاص بشم هروقت اومدم نت اینجام میام یه ابراز وجود میکنم تا ثابت بشه من اون اشناهه نیستم!مگه اون اشناهه ۱۸ سالشه؟
خلاصه من ول کن نیستماین همه زحمت کشیدمو اپاتو خوندم چشام درد گرفت
ازقدیم راس میگفتن کارامروز رو به فردا نذار!(درسته؟)همش گفتم بعد کنکور نظر میدم بعد کنکور نظر میدم حالا...
خب خالی شدماخه میدونی من عاشق اینجور وبام بعد اگه اینجوری بشه اتیش میگیرم

تا تو باشی کار امروز به فردا نسپاری

شیما 1390/04/03 ساعت 05:22 ب.ظ

ممنون نگین جون از رمزت میخواستم برم پست تیر و مرداد که رمزیه بخونم میگه رمزت اشتباهه
غیر از این دو پست دیگه رمزی نداری؟
پس عدس پلو چی شد؟شرمنده ها انقدر سمجم خوب میخوام زودی درست کنم ممنونتم.

aشیما جون اگه میشه آدرس ایمیلتو دوباره بدار تا رمزهای اونو هم بفرستم

شقایق 1390/04/04 ساعت 01:19 ق.ظ

سلام نگین عزیز
پنجشنبه به طور اتفاقی با وبلاگت آشنا شدم و کل آرشیوت رو خوندم. خوشحالم از اینکه به جای هزار تا حرف خاله زنکی و تیره و تار بودن روابط عروس و مادر شوهر (!) که فقط باعث میشه خودتو اذیت کنی به چیزهای مثبت و خوب فکر میکنی. خیلی خوب و فوق العاده است که انقدر صادق مهربون و ملایمی و به کار کسی کار نداری و جز خوبی و خوشی و خوشبختی چیزی برای خودت و دیگران نمیخوای. راستش نوشته هات بهم انرژی داد. دارم دوستایی که ازدواج کرده باشن ولی هیچکدومشون رفتار و اخلاق تو رو ندارن. اونقدر به حاشیه فکر میکنن که اصل موضوع رو فراموش کردن. آشنایی با تو جرقه ای بود تو اعماق وجودم که هی شقایق همش چیزای بد رو نبین خیلی چیزای خوب اطرافت هست :) واقعا نمونه ای اینو صادقانه میگم. امیدوارم همیشه و همه جا زیر سایه ی همسری و مادر و پدرهاتون باشین و سال های سال خوب و خوش در کنار هم زندگی آرامش بخشی داشته باشی.

امیدوارم من رو به عنوان دوستت بپذیری

مرسی عزیزم از لطفت
خانومی ایمیلتو چک کن

نانا 1390/04/04 ساعت 06:52 ق.ظ http://www.ranaei.blogfa.com

فک کنم منو یادت لفته
میدونم شبیه شبح شدم اما هنوز دوستتما

اختیار داری خانوم گلی مثل شما رو که کسی فراموش نمیکنه

سورمه 1390/04/04 ساعت 07:37 ق.ظ http://www.surmelina.blogfa.com/

سلام نگین جونی
من آپم ها... یه سری بزن...

الهام 1390/04/04 ساعت 07:57 ق.ظ

فکر کنم نگین خانم تو یه چیزیت میشه ها. ظاهرا به همه چیز و همه کس مظنونی! اینکه استعداد من زیاده که درش شکی نیست. ولی آنچه که لازمه بدونی اینه که حافظه شما خیلی ضعیفه. خودت تو خاطرات فروردینت نوشته بودی همسرم داره برا دکترا میخونه و زودتر از همدان برگشت اصفهان. چون تقریبا مشابه اون برای خواهرم اتفاق افتاد واسه همین این موضوع تو ذهن من موند. در ثانی من هر از گاهی میام و بعضی از خاطرات بامزت رو میخونم. معمولا هم نظر نمیگذارم. اونو هم فقط گفتم که تو را از آن حال و هوا درت آورده باشم. حالا خودت میدونی!

دست گلت درد نکنه خانومی
فقط پس فامیلیمو از کجا می دونستی؟

sara 1390/04/04 ساعت 11:18 ق.ظ http://sahel_357@yahoo.com

سلام نگین جون من همیشه به وبلاگت سر میزدم چند بارم واست کامنت گذاشتم ولی متاسفانه جواب ندادی مطالبت واسم جالب بود چون منم تازه ازدواج کردم و از خانوادم دورم اگه ممکنه رمزتو واسم بذار خوشحال می شم.

سارا 1390/04/04 ساعت 01:54 ب.ظ http://ninima.niniweblog.com

سلااام عزیزم من یه دخترم که هنوز عروس نشدهتا جایی که تونستموبتو خوندم ماشالله زیاده اجازه هست لینکت کنم نگین جون؟اگه افتخار دادی اومدی وب من و نامزدم زیاذ تعجب نکن

سحر 1390/04/04 ساعت 05:16 ب.ظ http://man-o-shahab.blogfa.com/

پس من چی رمز؟نگین قهرم منو یادت رفت:)

زهرا_ض 1390/04/04 ساعت 06:02 ب.ظ

اپ نمیکنی بانو!

سیما .... 1390/04/04 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام خانومی مرسی بابت رمز فک نمیکردم قابل بدونی دلم واسه ماهیاتون سوخت

فرفره 1390/04/04 ساعت 11:31 ب.ظ

وای اینجا خیلی خوکشل شده قالبش و عوض کردی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد