عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

تعطیلات

سلام سلام دوستای خوب و مهربونم تعطیلات خوش گذشت؟  

ما هم خوب و خوش بودیم اما بشنوید از این چند روز 

 سه شنبه شب خبردار شدم که یکی از خاله هام داره از همدان میاد منم پیش خودم گفت خوب فردا شب که بیاید اصفهان اول میره خونه اون یکی خالم بعد منم پنج شنبه دعوتش می کنم و کلی ذوق کردم که پنجشنبه هم همسری خونه هستش و کلی تو کارا کمکم می کنه واسه همین چهارشنبه صبح با خیال راحت تا  لنگ ظهر خوابیدم تازه ساعت ۱۰ بیدار شده بودم  و داشتم آسه آسه رختخوابو جمع می کردم که دیدم این یکی خالم زنگ زد(همین که جاریمه) گفتم خوب می بینم که مهمون داری امروز گفت نگین به دادم برس گفتم چی شده مگه گفت آخه امروز دو تا از دوستام هم دارن از همدان میان فقط امشب می خوان اینجا بمونن بعد نسرین (اون یکی خالم) اونم بیاد خونه ما اینا معذب میشن. 

گفتم خوب این که دیگه غصه نداره بگو خاله اینا بیان خونه ما امشبو بمونن بعد اونوقت فردا میان خونه شما.طفلک کلی تشکر کرد و قرار شد نیم ساعت دیگه هر دومون پایین باشیم که بریم واسه مهمونامون خرید کنیم 

تلفنو که گذاشتم تازه فهمیدم چقدر کار دارم که انجام بدم و ساعت دیگه ۱۱ بود   خلاصه حاضر شدیم و با ماشین خاله جون رفتیم خرید جاتون خالی دم بانک وایسادیم که پول بگیریم که یهو خالم گفت وایی سوییچ موند تو ماشین  البته تلاش کردیم که در باز کنیم ولی متاسفانه چون کلاسهای دزدی نرفته بودیم نتونستیم و این یعنی اینکه با اون همه کار هر دومون علاف شدیم و من باید منتظر می موندم تا خالم بره از خونه کلید یدک بیاره  

 می دونم حتما الان دارید میگید که خوب تو می رفتی خرید کنی تا خالت بیاد درسته 

خوب نمیشد چون تقریبا تمام آدم هایی که اون اطراف بودند می دونستند چه بلایی سر ماشین اومده و امکان داشت ما می رفتیم و می اومدیم می دیدیم جا تر است و بچه نیستواون وقت دیگه واویلا 

خلاصه جونم براتون بگه من همینطور که کنار ماشین لم داده بودم و شدید داشتم برنامه ریزی می کردم که تا رفتم خونه چه کنم حس کردم یه چیز نرم داره از بین پاهام رد میشه کافی بود یه نگاه کنم و یک جیغ بنفش وسط خیابون بکشمخوب معلومه دیگه یه گربه چاق و سیاه و زشت بود خلاصه یه مردی که از کنارم داشت رد می شد و با جیغ من یه سکته ناقص رد کرد گفت چی بود. 

منم با خنده گفتم : گربه بود 

آقاهه: 

خلاصه خالم اومد براش تعریف کردم و کلی خندیدیم و دقیقا حس کردیم مثل پت و مت شدیمGeminiدیگه تا خرید کردیم و رفتیم خونه ساعت شد ۱.تا رسیدم خونه سریع وسایل سر جاش گذاشتم وچند تا مرغ گذاشتم بیرون و دیگه کم کم آشپزی شروع کردم .غذاهایی که اماده کردم اینا بود : زرشک پلو با مرغ همراه با سوپ سبزیجات و کارامل (نگید حالا این به غیر از زرشک پلو هیچ چیز دیگه بلد نیست هر کی میاد خونش اینو درست می کنه ها Hello من این غذا برای مهمونی خیلی دوست دارمSmileyو خوب راحت تر هم هست  بگذریم حدود ساعت ۳ دیدم همسری اومد قربونش برم فهمیده بود مهمون دارم و کلی کار زودتر اومده بود که کمک کنه .خلاصه وظیفه خطیر تمیز کردن خونه  به عهده همسری گذاشته شد 

منم دیگه با خیال راحت سالاد و بقیه چیزها درست کردم و ظرفها رو اماده کردم. بعدشم رفتم یه دوش  گرفتم  لباسامو پوشیدم یه کم هم خوشمل کردم و مهمونا دیگه اومدن. و کلی دیگه خوش گذروندیم شب هم تا حدود ۱ داشتیم می گفتیم و می خندیدیم و فردا صبح هم رفتیم بازار گل اصفهان و من یه بامبو خریدم ناهار هم خونه اون یکی خالم بودیم بعدش رفتیم میدان اما یه کم قدم زدیم و شام هم رفتیم خونه عمم بعد از شام قهوه تلخ گذاشتند و همه داشتند نگاه می کردند و من جلو تلویزیون چرت زدم بعدشم رفتیم خونه و من جمعه صبح تلافی این همه خستگی درآوردم و با همسری تا ۱۲ ظهر خوابیدیم کلا تعطیلات خوبی بود و خوش گذشت

نظرات 75 + ارسال نظر
پریسا 1389/09/08 ساعت 10:57 ب.ظ http://www.dastanemehraban.blogfa.com

سلام نگین جون فدای تو بشم که انقد خوبی

خوبی از خودته عزیزم

نفس 1389/09/08 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.nafas206.blogfa.com

سلللللللللللللللللللللللام
خوبی؟
خوش به حالتون
من جمعه از ۸ تا ۶ فوق العاده داشتم
دختر مگه یوزپلنگ دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
یه گربه س دیگه
اون بدبختا باید از ما بترسن

خوب گربه هم از خانواده یوزپلنگ هاستهر چند که شک ندارم این خود یوزپلنگ بود.از بس بزرگ بود

چقدر عروس کوچولو
خسته نباشین یه خورده از کدبانوییتون به من قرض بدین

کی گفته من کدبانو هستم

مهشاد 1389/09/09 ساعت 10:41 ق.ظ http://straight.blogfa.com

سلام دوستم اپم سربزن

نفس 1389/09/09 ساعت 01:06 ب.ظ http://www.man-perancesse-to.blogfa.com

من بودم همون جاسکته رو میزدم

منم همین حالو داشتم

رعنایی 1389/09/09 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.ranaei.blogfa.com

گلی اومدم بگم بالاس اوسان یه نمایشگاهه... خواستی برو ببین.. با خاله ات برو .. مال مزون عروس و لباس عروس و جشنه...
نیدونم چرا من فیلتر شدم

مرسی عزیزم حتما یه سر میزنیم

لیلی وعلی 1389/09/09 ساعت 05:28 ب.ظ http://leiliiali.blogfa.com/

سلام خبری ازت نیست نگین جون.
چه خبرا؟

اومدم

سلام من خاله رضوان جون هستم
خواستم دعوتت کنم به وبلاگ مریم عزیزم
اگه منت بزاری خوشحالمون میکنی

با کمال میل میام

ستاره و نیاز 1389/09/10 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام.خوبی؟آپم[ناراحت]

چرا عزیزم

حوا 1389/09/10 ساعت 02:17 ب.ظ http://hbworld.blogfa.com

سلام علیکم

خوب هستی کدبانو؟ اصلنشم ایرادی نداره زرشک پلو بذاری خیلی هم خوبه غذای مهمونیه دیگه ... ولی خداییش اگر مهمونتون دو وعده بمونه چکار می کنی

میو میــــــــو

تا حالا به اینش فکر نکرده بودم اما خوب لازانیا درست می کنم

elham 1389/09/10 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.elham888.blogfa.com

راستی منم بچه اصفهانم!
خوشحالم همشهری

راست میگی
هوراااااااااااااااااااا

شقایق و حبیبی 1389/09/10 ساعت 04:13 ب.ظ

سلام جیگرویه دلممممممممممممم
نگین جونم چه کارا می کنه خوفی خانمی
اب و هوا سمت شما چه طوره . فکر کنم توده هوایی سمت شما بیشتره اره گلم
خیلیل مواظب سلامتیت باش ها . قربونه نگینم بشممممممممممممممممممم الهیییییی

قربونه شقایق جونی خودم بشم الهیییییییییی
والا فعلا مریض داری به همون دلیل که گفتی همسری فعلا بیماره و بنده نقش پرستار مهربان را دارا هستم
گلم تو هم خیلی مواظب خودت باش

elham 1389/09/10 ساعت 05:52 ب.ظ http://www.elham888.blogfa.com

خانوم خوشگله میگوهاتو نگه دار میخوام یه میگو پفکی خوشمزه یاد بدم

چشم.نگه داشتم

نگار 1389/09/10 ساعت 09:46 ب.ظ

چرا خالی بود من که نبودم شور و نشاط هم نبود

صد البته

نونو...: 1389/09/11 ساعت 02:09 ق.ظ http://nana88nono.blogfa.com/

فدات عزیزم...

سعی درست کردن غذای دیگه رو دارم انجام میدم...امید به اینکه خیلی زود یانگوم شویم...


راستی بی اجازه لینکیدم...

خواهش می کنم اجازه ما هم دست شماست

زهرا 1389/09/12 ساعت 06:23 ق.ظ http://loverain.blogsky.com/

سلاااااااااام نگین جونم
زهرام...یادت که نرفته؟!!!!!!
آدرسم عوض شده قربونت برم..
مواظب خودت باش عزیز دلم.
میدوستمت.بوووووس!!!

نه عزیزم یادم نرفته فقط آدرس وبت انگار اشتباهه .همینی که نوشتی نمیره توش

جنی و الیور 1389/09/12 ساعت 10:54 ق.ظ

تو کجایی
دیگه دوسم نداری؟

چرا عزیزم دوست دارم آدرس وبتو ژیدا نمی کنم.لطفا برام بذار

ملیکا 1389/09/12 ساعت 05:29 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام نگین جونم کجایی؟
دلمون تنگ شده

راستی بنظرت کی قبول میشه.؟؟؟؟؟

اینجام عزیزم
دل منم خیلی تنگ شده برات
کاملا مشخصه که سروش میشه.از همون روز اول معلوم بود. اما من نمی دونم چرا زیاد ازش خوشم نمیاد

نونو...: 1389/09/12 ساعت 08:45 ب.ظ http://nana88nono.blogfa.com/

تنبل جونم نمیخوای آپ کنی؟

زود باش خانومی...

تنبل خانئم آپ شد

بانو 1389/09/13 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.banoooomir.blogfa.com/

خانومی تنبل شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ما اپ میخوایم زو.د باش
من اپم گلم

فردا احتمالا آپ کنم

پپر پریا 1389/09/13 ساعت 01:34 ب.ظ http://farfar2010.blogfa.com

سلام عزیزم چون جدید ازدواج کردید و ساکن اصفهانی می پرسم بخشید اگه فضولیه اگه صلاح دونستی جواب بده
خرج عروسیتون در مجموع چه قدر شد ؟

غزل 1389/09/13 ساعت 02:41 ب.ظ http://1362ghazaleomid.blogfa.com

به به چه تعطیلاتی !
این تطیلات چگون گذشت ؟

خوب بودعروس خانوم

آزی 1389/09/13 ساعت 03:17 ب.ظ

به به
آفری خانوم زرنگ و فرز
بامبوها مبارک باشه. واسه نگهداریشون به شما چی گفتن؟

مرسی عزیزم.دوست خوبم قربونت برم
در مورد بامبوها گفت هر ۱۰ روز یکبار باید ابش عوض بشه و قطشون هم هر موقع آبشونو عوض کردی بدی.جایی هم باشه که دما یکنواخت باشه مثلا کنار پنجره نباشه که یه موقع گرم بشه یه وقت سرد

عروس کوچکولک آپ کن دیگه دلمون تنگ شده واسه نوشته هات واسه آشپزیت واسه کارات واسه خریدات

قربون تو دوست مهربون بشم

سیما 1389/09/15 ساعت 10:26 ق.ظ http://www.simaa.blogfa.com

چطوری رمز بدم تو که خصوصی نداری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد