خوبید خوشید؟ والا از اونجایی که دیدم از پست ببوسیدش شدیدا استقبال شد اینکه تصمیم گرفتم این ایمیل هم تو پستام بذارم .خیلی از حرفاش روی من تاثیر گذاشت امید که از این ایمیل هم خوشتون بیاد همسفر! در این راه طولانی که ما بی خبریم و چون باد می گذرد، بگذار خرده اختلاف هایمان، با هم باقی بماند خواهش می کنم ! مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی. مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت، دوست داشته باشم. و هر چه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که هر دو، یک آواز را بپسندیم. یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را. مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه مان یکی، و رویاهامان یکی. هم سفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست. و شبیه شدن، دال بر کمال نیست. بلکه دلیل توقف است. عزیز من ! دو نفر که عاشق اند، و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است؛ واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند. اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. و یکی کافیست. عشق، از خودخواهی ها و خود پرستی ها گذشتن است. اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست. من از عشق زمینی حرف می زنم، که ارزش آن در "حضور" است، نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری. عزیز من ! اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد. بگذار در عین وحدت، مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم، نه ناپدید. بگذار صبورانه و مهرمندانه، درباب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم. اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند. بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند، نه فنای متقابل. اینجا، سخن از رابطه ی عارف با خدای عارف در میان نیست. سخن از ذره ذره ی واقعیت ها و حقیقت های عینی و جاری زندگیست. بیا بحث کنیم. بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم. بیا کلنجار برویم. اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم. بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگی مان را، در بسیاری زمینه ها، تا آنجا که حس می کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می بخشد، نه پژمردگی و افسردگی و مرگ،... حفظ کنیم من و تو، حق داریم در برابر هم قد علم کنیم. و حق داریم، بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم. عزیز من ! بیا متفاوت باشیم ... همتونو دوست دارم
سلام دوست جونی هام
مطلبی که در این ایمیل می خوانید بخشی از یکی از نامههای نادر ابراهیمی به همسرش است. توصیه می کنم که همه زوجهای ایرانی این نامه را چندین و چند بار و نه به تنهایی بلکه با هم و در کنار یکدیگر بخوانند. برای تمامی زوجهای کشورم آرزوی سعادت و همراهی همیشگی دارم و این نامه را به همه زوجهای جوانی که امید را دستمایه قرار داده و هدیه ای جز خوشبختی را از زندگی نمی خواهند تقدیم میکنم.
عرضم به درزتون که...

من این نامه رو قبلا خونده بودم والا اصلن خودم نامه رو بردم واسه خانومش اینا.
خارج از شوخی این نامه توپه یه مدت من پرینت گرفته بودم زده بودم رو در یخچالمون یعنی یه 3 ساله پیش.
ما هم دوست داریم دوست جونم.
بله دیگه زمانی که شما داشتی نامه رو می بردی به خانم بدی من ازت دزدیدمش
زیبا بود
فکر کنم کتابش رو داشتم
اینو خیلی وقتها پیش خونده بودم ولی بازم برام تازگی داشت. نادر ابراهیمی واقعا زیبا مینوشت من کتابش که نامه هاش به همسرش هست رو خوندم واقعا همه ی نامه هاش زیباست و البته تامل برانگیز که یه مرد چقدر به همه چیز توجه داشته.
مرسی که اینجا گذاشتیش خانومی. بوس بوس
عزیزم
فک کنم یه دوهفته پیش بود که خوندم !!
تو وبلاگ نوا هم گفته بود
تازه همون موقع تو رادیو هم با زن و بچه اش مصاحبه میکرد
کلن رادیو گوش میکنم وساه این چیزاست
عزیزم دلم خیلی زیبا بود.
من قبلا اینو خونده بودم اما الان با دقت بیشتری خوندم دو بار. خیلی قشنگ بود.
نگین جون خودت خوبی گلم؟ خوش میگذره؟ دلم برات تنگ شده
قربونت برم نازی جونم
وای به خدا منم همینطور
هر وقت می یام به وبلاگت همش اون چند دقیقه که با هم بودیم میاد تو ذهنم
مرسی نگین جون .مطالبت همیشه زیباست.
چه نامه خوشملی ..
جالب بود
سلام عزیزم.خوبی؟
ممنون بابت گذاشتن این مطالب. خیلی قشنگ بود والبته نکات مثبت واسه یادگرفتن زیاد داشت.
بسیار زیبا- ولی یه مطلب هم وواسه مجردا بذار خوب- مثلا چگونه همسر ایده آل خود را پیدا کنید؟
پست ببوسیدش زیبا بود
ممنون :)
به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم
وااااااااااااای من عاشق نوشته های نادر ابراهیمی ام...
من کل کتابش رو دارم که 40 تا نامه است...!
مطب خیلی جالبی بود
بوس بوسی
اره این خیلی قشنگه منم قبلا خونده بودمش ووقتی به خودم اومدم دیدم گریه هم کردم
پرینت گرفتم و زدمش رو دریخچال مون انقد که خوشم اومد ازش
عالی بود دستت درد نکنه عزیزم
سلام نگین جونم بازم عالی بود ولی اون یکی از این توووووووووووووپ بود راستی وقتی خاطرات استامبولتو میخوندم انگار خودممم اونجا بودم ایشالا لبتون همیشه بخنده عکستم عالی بود افندیم٬!!!
قبلا خونده بودم ولی این چیزی از زیباییش کم نمی کنه که هیچ، بیشتر لذت میبرم
نگین جون سلام چی شد عدس پلووووووووووو چشمم سفید شد از بس اومدمو خبری نبود.
شیما جون ببخش از صبح انقدر کار داشتم که نشد یام
ولی الان گذاشتم برو تو وبلاگ آشپزیمون ببین
ما هم این متن رو پرینت گرفته بودیم و گوشه ی آینه ی میز آرایشم گذاشته بودیم
سلام نگین جون نازنینم،مدتی بود به اینترنت دسترسی نداشتم و الآن سعی کردم یه مروری به نوشته هات تو این مدتی که نبودم داشته باشم و اونایی که رمز نمی خواست را تونستم بخونم و از نوشته تای زیبیت مثل همیشه لذت بردم. مثل همیشه می گولم که خیلی نازنین،صادق و دوست داشتنی به نظر می آیی نگین خانوم گل.
همچنین خواستم بگویم خوش به حال همسر آقای ابراهیمی که با چنین انسان فرهیخته ای همراه وهمسفر.خدا کیه ما آدما اگه هم را نمی فهمیم حداقل واسه رسیدن به درک متقابا تلاشمونو بکنیم
واقعا زیباست
خوب بود خیلی خوب ... ولی عمل کردن به این چیزا برای ما ایرانیها که اکثرا سلطه طلب هستیم به شدت سخته و گاهیم غیر ممکن
سلام نگین جون.....ادامه سفرنامه رو کی میذاری پس....من چشمم به این صفحه سفید شد!
راتی نگین جون من همون روزی که این مطلب رو گذاشتی یک نظر طولانی گذاشتم اما نیست!!!چرا....
عزیز دلم نمی دونم چرا نیست چون من همه نظرات تایید کردم و خودمم نظرتو اصلا ندیدم
سلاممممممممممممم جیگریییی جونم

وای قربونه اون تیپت برم .به خدا نگین جونم من عاشق همین سادگیتم عزیزم .در اوج سادگی اما زیبا
چه محیط جلوی هتلتون همخوشگل بودههه
راستی این نامه هم که گذاشتی خیلی قشنگ بود دستت درد نکنه عزیز دلممممم
منتظر بقیه ماجرای سفرتون هستم عزیزم
راستی به خدا رات دوره والا نزدیکه خودم بودی حتما برات حلوا میاوردم عزیز جونممممم
خیلی خوبببببب بوددددددددددد
زیبا بود
منم رمز میخوااااااااااام
میشه رمز عکس نی نی خاله رو هم به من بدین که عکس بچه ی خاله تون رو ببینم نگین جان