عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

فرار نگین بانو از دندون پزشکی

سلام دوست جونی ها

الان همسری روبروم نشسته و داره فوتبال بازی میکنه(با کامپیوتر) و منم دارم با لب تابش وب گردی می کردم که یهو هوس کردیم بیاییم آپ کنیم

قبلشم بگم اگه یه وقت دیدید غلط زیاد دارم زیاد به روی خودتون نیارید آخه با کیبورد لب تاب زیاد راحت نیستم

خوب از این چند روز بگم که روز سه شنبه با رعنا جونی رفتیم بیرون اول یه کم قدم زدیم بعدشم رفتیم ناهار خوردیم مهمون رعنا جون و کلی حرف زدیم و چرت و پرت گفتیم ساعت 2 هم اومدم خونه اول یکم استراحت کردم بعدش خالم زنگ زد که بیا این راستین داره فقط جیغ می کشه بیا ببین می تونی آرومش کنی منم با چشم های خواب آلو رفتیم تا بلکه این راستین خان چشم های ما رو ببینه  و یادش بیفته خوابی هم هست

نشون به اون نشون تا منو دید نیشش باز شد و شروع کرد به تعریف کردن  و دیگه انقدر تعریف کرد و خندید بعد که مطمئن شد خواب حسابی از سرم پریده گرفت خوابید 

دیگه منم اومدم خونه یه دوش گرفتم و دیدم نخیر دوباره خوابم گرفت ساعت نزدیک 5 بود گفتم تا همسری میاد منم یه چرتی بزنم همچین که چشمانمان داشت گرم میشد و داشتم خواب میدیدم که چراغ روشن شد و این یعنی همسری تشریف آورد دیدیم امروز انگار قسمت نیست بخوابیم داشتم خودمو واسه همسری لوس می کردم که وای من امروز وقت دندون پزشکی دارم و باید عصب کشی کنم که همسری گفت اگه دندونت درد نمی کنه نرو منم که از دندونپزشکی می ترسم با آغوش بار پذیرفتم 

بعد حالا مونده بودیم زنگ بزنیم به چه بهانه ای کنسل کنیم آخه قبلا دوبار وقت گرفتیم یه بارش مهمون اومد خونمون زنگ زدیم کنسل کردیم یه بار دیگه هم خودمون اتفاقی شام دعوت شدیم و بنده کنسل کردم اینم یه دکتری که خیلی دیر به دیر وقت میده و معمولا روز قبلش زنگ میزنه چک می کنه که ببینه اگه نمیریم وقت بده به یه نفر دیگه

خلاصه یادم اومد که دیروز که زنگ زد به همسری گفت پرسید خانومتون باردار هستند همسری هم برگشت با اطمینان خاطر گفت: نه خیالتون راحت باردار نیست

گفتم خوب بگیم بارداریم بعد حالا مونده بودیم کدوممون زنگ بزنه آخه یه منشی آقا داره یه منشی خانوم من می گفتم روم نمیشه همسری هم می گفت اگه اون خانومه برداره منم روم نمیشه بگم دیگه قرار شد همسری زنگ بزنه اگه خانومه برداشت گوشی بده من حالا منم خدا خدا می کردم که مرده برداره که از بس خوش شانسمخانومه برداشت منم بهش گفتم شرمنده خانوم من احساس می کنم باردارم و یه کم مشکوکم حالا بیام؟؟!! اونم گفت من دیروز از همسرتون پرسیدم گفت نه خیالتون راحت

منم مونده بودم چی بگم: گفتم نه آخه اون خبر نداره (اینجا همسری نیشش باز شد منم واسه اینکه خندم نگیره رفتم سریع تو یه اتاق دیگه و خودمو چنگول می گرفتم که نخندم)من چند روزه خودم حس می کنم 

دیگه گفت نه براتون خطر داره اگه مطمئن شدید که باردار نیستید زنگ بزنید دوباره بهتون وقت میدم گوشی که گذاشتم کلی خندیدم بعد همسری گفت الان زنه با خودش میگه: عجب شوهر گیجی داره 

خدایا ببخش که دروغ گفتم ولی اگه اینبارم بدون دلیل کنسل می کردیم دیگه تلفنو رو سرمون خورد می کرد

دیگه اینم از احوالات ما

دیروزم رفتم یه دونه دستبند خریدم البته طلا نه(کی جرات داره این روزا طلا بخره) حالا تو پست بعدی عکسشو می ذارم و احتمالا یه عکسم از راستین بذارم

الان تکرار سالی تاک شروع میشه منم ساعت هفت و نیم ندیدم برم ببینم

همتونو دوست دارم 


******************************************8

ضایع نوشت: هر هفته که ساعت 12 تکرارش بود حالا یه امشب که ما نشستیم بیدار تا تکرارشو ببینیم نداشت من میگم خوش شانسم شما باور نمی کنید ضایع شدیم رفت


نظرات 40 + ارسال نظر
خرگوشی 1390/10/30 ساعت 12:00 ق.ظ

واییییییییییییییییییی نگین من چقدر سر این دندونپزشکیت خندیدم . ینی خدا حفظت کنه دختر. این دورغو ازکجا گیر آوردید. حالا روت میشه این سری بری اونجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دستبندت مبارک گلم منتظرم عکسشو ببینما.

بوس بوس

اصولا مغز ایرانی جماعت در کارهای خلاف خیلی بهتر عمل می کنه

وااااااااااا چه کاریه بالاخره که باید بری دندون پزشکی
ولی یه چیزی دندونتو شوخی نگیر اگه عفونت کنه و بزنه به لثه ت خدای نکرده۰ ۲-۱۰ میلیون خرج میذاره رو دستتا

آره عزیزم قرار شد بعد عید دیگه حتما برم دنبالش

سورمه 1390/10/30 ساعت 12:37 ب.ظ

یعنی نزدیک بود با این دروغ گفتنت هم سوتی بدی ها!!!
راستین کوچولوتون رو ببوس عزیزم

آره والا
حتما عزیزم

شیر کوچولو 1390/10/30 ساعت 12:52 ب.ظ

دختر خوب یک بهوونه دیگه می آوردی. اگه خدایی نکرده دندونت درد بگیره بخوای بری پیشش اون وقت میگی با بچه چه کردی
یک چیز بگم؟ من خودم اصلا نمیدونستم خانومی که بارداره دندون پزشکی برایش خطر داره. نخندیا
خوب شد گفتی

خوب دیگه قسمت این بود که من نرم دندون پزشکی که تو این موضوع متوجه بشی
نگران اونم نباش میگم باردار نبودم و چون نزدیک عید بود گفتم بعد عید میام

نانا 1390/10/30 ساعت 02:10 ب.ظ

عزیزم بارداری:)
الهی
یعن یاین ایده چیطو.ری به ذهنت رسید :)
کلی خندیدم:)
حالا وقاعن چک کن یه وخ باشیاااااا



نگین جونی اون روز یکی از بهترین روزای زندگیم بود:)
حیف کم بود:(


ای شالله باز همو میبینیم
بازم از دیهای زیبات تشکر می نمایم:)



بوووووووووس
منتظر عکس دستبند و راستین جیگل هستم:)


بووووووووووووووووس

نگین 1390/10/30 ساعت 02:54 ب.ظ

نگین جون خیلی دوست دارم ازدروغتم خیلی خوشم اومد.یادم باشه منم ازاین دروغا بگم

عزیزمی ممنونم خانمی منم خیلی دوست دارم

ملیکا 1390/10/30 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.tarahino.blogfa.com

سلام.ممنون نگین جونم.

اشکالی نداره عزیز.دستبد جدیدت مبارک

رضوان 1390/10/30 ساعت 07:56 ب.ظ http://dokhtar0irooni.blogfa.com

وااااااااااااااااااااااااای که چقدر باحال و خنده دار بود کنسل کردن نویت دندون پزشکیت.

کلی اون خانوم رو وادار کردین که فکر کنه چه طور بارداری و همسرت خبر نداره؟!!!!!!!!!!!!!

سلام نگین بانو جونم والا منم که جریان دندونپزشکی و درروغو خوندم کلی خندیدم چه برسه به همسری که رو به روت بوده منم در حد مرگ از دندون پزشکی میترسم راستی دسبندت مبارک باشه عزیییییییییییزم راستین داره شیطون میشه ها حتما عکسشو بزار دلم واسش یه ذره شده

سلام آبجی رها
آره والا خودمم بعضی وقت ها که بهش فکر می کنم خندم می گیره
حتما تو پست بعدی عکس راستین می ذارم
چرا دیگه آپ نمی کنی دختر خوب

لیلی 1390/10/30 ساعت 08:19 ب.ظ

عزیزم کلی خندیدم. دلم باز شد. حالا این بهونه رو از کجا آوردید!
دستبندتم مبارک/ منتظر عکس هستیم.
وای انقده ناراحتم نشد من بیام. رعناهم خیلی از دستم ناراحت شد ولی بخدا جور نشد بیام.

وای لیلی جات خیلی خالی بود کاش می اومدی

سمانه 1390/10/30 ساعت 11:16 ب.ظ http://samanehhosein.persianblog.ir/

خانمم معلوم هست کجایی؟

sara 1390/11/01 ساعت 08:05 ق.ظ http://www.sara357.blogfa.com

واییییییییی نگین منم از دندونپزشکی خیلیییییی می ترسم اگه بکوشنم نمیرم... حتما حتما عکس راستین رو بذار خیلی دوست دارم قیافه ی الانش رو ببینم...

سلام سارا جونم
آخه هیچ چیز بدتر از دندون پزشکی نیست به خدا
باشه گلم حتما تو پست بعدی می ذارم عکسشو

سمیرا 1390/11/01 ساعت 08:11 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

عجب ذهن خلاقی داری تو!! من بودم می رفتم می نشستم زیر دست دکتر

ریحانه 1390/11/01 ساعت 08:31 ق.ظ http://sheima.blogfa.com

خدا خفت نکنه عزیزم

سودا 1390/11/01 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.anatork.blogfa.com

منم از نشستن تو دندونپزشکی متفارممممممممم

سلام عزیزم مبنی بر درخواست زیاد دوستان پست جدیدم چند خاطره است

خوشحال میشم بیای و نظرت و بگی

همون سبک قدیمی باشه وبلاگم یا براتون خاطره بنویسم؟

نگین منم تو اسفند وقت دکتر دارم...خیلی دلم میخواد کنسلش کنم اما مطمئنم اگه حامله هم بشم حامد دست از سرم برنمیداره و منو میبره دکتر

نیلوفر 1390/11/03 ساعت 02:43 ب.ظ http://nilo0ofar.mihanblog.com

آخ نگین گفتی دندون
امروز از صبح دندون منم شروع کرده به اذیت!!! وای متنفرم از دندون پزشکیییی

ماشالله همه دوستان از خودمان شجاع تر تشریف دارن

ترنگ 1390/11/04 ساعت 11:16 ق.ظ http://mojaradekhoshhal.blogfa.com

میگم که یه وقت شوخی شوخی جدی میشه ها
اونوقت منشیه بهتون میخنده

تربچه 1390/11/05 ساعت 12:28 ب.ظ http://torobcham.blogfa.com

سلام نگینی
خووووووووو دندون پزشکی ترسم دااااااااره منم بدم میاد
معلومه بچه داریت هم خوبه دیگه وقتشه

نازنین 1390/11/06 ساعت 11:10 ق.ظ

سلام عزیزم
نگین جون من همیشه وبلاگت رو میخونم خیلی خیلی خوبه من دوستش دارم تا حالا چند بارم نظر برات گذاشتم
نگین جونم کتلت برنجی که گفته بودی درستیدم برا مهمونام خیلی خوششون اومد مخصوصا شوهرم واقعا دستت درد نکنه
ازت ممنونم
فدات بشم

نوش جونت عزیز دلم
دستپخت خودت خوشمزه بوده

از دسته تو دختر... چه حقه ای زدین واسه کنسل کردنا
خیلی جالب بود...

soheila 1390/11/06 ساعت 07:38 ب.ظ http://bsoheila.gigfa.com

عزیزممممممممممممممممم . دستبندت مبارک دوست جون

elham 1390/11/08 ساعت 03:53 ق.ظ

salam negin jon . man kole webeto khondam kheyli khosham omade chand vaghtiye miyam webetono mikhonam faghat ye soaal daram chand saaleton bode ezdevaj kardin ?

سلام عزیزم
ببخشید یکم دیر جواتو دادم
من 24 سالم بود که نامزد کردم و 26 سالگیم عروسی کردم گلم

آفرین به راستین خان
منم از دندون پزشکی می ترسم

سلام جیگر خبری ازت نیست
تحویل نمیگیریا عروس خانم
چه خبر؟

به به میبینم که ما رو هم از فرندات پاک کردی

دوست خوب 1390/11/10 ساعت 03:27 ب.ظ http://zanoneh.blogfa.com

ای بابا نگین با دندونات شوخی نکن برو زودتر بهشون برس اگرنه به جاهای بدتر میرسی ها

چشم
قول میدم بعد عید برم

تربچـ ـه 1390/11/10 ساعت 09:32 ب.ظ http://m-roozane.blogfa.com

سلامـ گلمـ ..خوبی؟؟
راستش نمیدونم چجوری شد رسیدمـ وبتـ ..ولی از اسم وبتـ خوشم اومد و اومدم مطالبتو بخونم از اولین مطلبتـ خوندمـ تا آبان ماهـ...راستش منم اصفهان زندگی میکنم امیدوارم زندگی تو اصفهان رو دوست داشته باشی...
خوشحال میشم پیشم بیای و بشی یکی از دوستام..میسی

سلام خانمی مرسی گلم تو خوبی
وای پس از این به بعد یه دوست گل دیگه به جمع دوستای اصفهانیم اضافه شد

نانا 1390/11/11 ساعت 03:21 ق.ظ

حال بابا خوبه؟


بخدا 7 ام بفکرت بودم


مامان ستایش 1390/11/11 ساعت 07:54 ق.ظ

سلام پستهای قبلی رمز داشت نتونستم عکسهای جهیزیه و کادوهاتا ببینم اگر برات ممکنه رمزتا بده متشکرم

خانمی ایملتو بده تا رمز برات بفرستم

بهار 1390/11/11 ساعت 04:45 ب.ظ http://shott.blogfa.com

حالا اومدی ودرد دندنون امونت رو برید چیکار میخوای بکنی ...باید بالش بذاری تو دلت
سلام من برگشتم دوباره...

تولد یک عشق 1390/11/12 ساعت 02:40 ب.ظ http://baby91.blogfa.com

سلام جالبه با این دروغی گفتین فک نکنم بتونین دوباره اونجا برین!!! از وبلاگتون خوشم اومد چیزای بامزه مینویسین با اجازه لینکتون کردم اگه میشه شما هم منو بلینکین ممنون

نازی 1390/11/12 ساعت 04:32 ب.ظ http://nazi3700.blogfa.com

وای نگین جون حالت چه طوره؟؟ کجایی دختر؟ نیستی؟ این ورا هم که پیدات نیست؟ دلم برات تنگ شده کاش میشد میومدی اینجا یه کم میرفتیم بیرون و حرف میزدیم... چقد خندیدم به اون بهونه‌ دندونپزشکیت... دختره شیطون بلا...
راستینو ببوس و عکسشو هم برامون بزار ببینم بزرگ شده، ناز شده؟

داشتم قسمت دندون دردت رو میخوندم که شبکه تهران در مورد دندان درد برنامه گذاشت
میگفت حتما باید به دندون پزشک مراجعه کرد..

آره عزیزم همه بهم گفتند
عد عید حتما میرم دنبالش

ستاره و نیاز 1390/11/12 ساعت 09:34 ب.ظ

سلام.خوبی؟وای منم خیلی ترسوام
راستی گلم زودتر عکس رو بزار مشتاقم ببینم
بیا سر بزن یه کمکی هم کن

سولماز 1390/11/13 ساعت 12:48 ب.ظ http://20124.blogfa.com

سلام نگین جان
من چقدر سر این دلیل کنسلیت خندیدم خیلی با حال بود
دندون پزشکی نگو که من از دی تا حالا دارم میرم
هنوز کارم تموم نشده تازه جراحی دنون عقلم هم مونده هیچ دلیلی هم برای کنسلی ندارم
دسبندت مبارک باشه منتظر عکسش هستم

کجایی نگین جوون...؟؟دلم برات تنگ شده..

fatemeh 1391/03/28 ساعت 08:35 ب.ظ http://maktab-bagher.blogfa.com/

salam golam man mordam az bas omadam goftam ramz to nadadi be man ham ramz bede lotfan...

عزیزم شما حتی منو تو لینکات نداری شرمندتم خانمی

سنا 1391/04/09 ساعت 07:45 ب.ظ http://k-eshgh.mihanblog.com

سلام گلم
خوووآجی چرا به منم رمز نمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چندوقته میام وبت و نمیتونم بخونم یه بار دیگه هم گفتم بهم ندادی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد