عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

عروس کوچولو

داستان زندگی یه عروس کوچولو

خاطرات عروسی ۳

سلام دوستای گلم 

اولا گوش شیطون کر اینترنت خونه دیروز وصل شد و من ار دوران غار نشینی خارج شدم خوب بریم سریع سراغ خاطرات عروسی 

صبح ساعت ۷ با خالم از خواب بیدار شدیم و بعد از صبحانه شروع کردیم به کار و هی می گفتیم و می خندیدیمو حدود ساعت ۳ آماده شدم (در نظر بگیرید که ما با حداقل امکانات آماده شدم واسه همین آنقدر طول کشید) خلاصه همسری هم همون موقع زنگ زد که ما داریم از گل فروشی راه می افتیم در همین فاصله هم خاله جان از من چند تایی عکس گرفتکه همسری اومد و اول فیلم بردار خانم اومد تو خونه و از من چند تا کلیپ در حالت های مختلف گرفتو بعدش همسری اومد با دسته گل .وایییی قربونش برم مثل دامادها شده بوددوباره چند تایی کلیپ هم با همسری تو خونه گرفتیم راستش خوبیش اینه که شاید اولین خونه و اولین وسایل هامون هم تو فیلم عروسیمون می افته 

خلاصه حاضر شدیم بریم باغبله رسیدیم توی باع و دوباره فیلم و کلیپ  

چشمتون روز بد نبینه یه جا من باید دستامو باز می گردم و می دویدیم طرف همسری توی چمن ها بودم داشتم می دویدم که یهو دامنم زیر پام گیر کرد و بنده نقش زمین شدمYatta کلی با فیلم بردارها خندیدیمو فیلم بردار آقاهه نامردی نکرد از افتادنم و از اینکه همسری اومد بلند کرد و بوسم کرد و من در تمام این مدت داشتم ریسه می رفتم از خندهُ فیلم گرفت و گفت میزارم تو پشت صحنه فیلمتون خلاصه حدود ساعت ۶ بود که از باغ اومدیم بیرون حالا این در حالی بود که ما باید ۷:۳۰ میرفتیم تو یه باغ دیگه واسه مراسم و هنوز آتلیه هم نرفته بودیم و از بخت بد در ترافیک هم گیر کرده بودیم خلاصه ساع یک ربع به هفت رسیدیم اتلیه و شروع به عکس گرفتن کردیم در حالت های مختلف و هی همسری چرت و پرت می گفت و می خندیدیم. و تقریبا از ساعت ۸ بود که هی زنگ موبایل همسری به صدا در می اومد پدر همسری بود هی می گفت پاشید بیاید چقدر عکس می گیرید همه مهمونا منتظر شما هستند و اعصابمونو هی خرد می کرد منم به بابای خودم زنگ زدم گفتم مهمونی داره خوب پیش میره ؟؟ بابام هم گفت آره اصلا عجله نکنید ارکست همه رو سرگرم کرده هم وسط هستند هیچ کس هم منتظر شما نیست اصلا عجله نکنید هر چقدر دوست دارید عکس بگیرید که بعدا این عکس ها واسطون خاطره می مونه قربون بابای خودم برم همیشه آدمو آروم می کنه بعد از این همسری هم گوشیشو خاموش کرد تا دیگه کسی مزاحممون نشهو ساعت ۹ از آتلیه رفتیم بیرون و همسری که با سرعت جت می رفت ساعت ۹:۳۰ رسیدیم دم باغ و با همسری وارد باغ شدیم که  صدای کل و جیغ و بوی اسفند بلند شد و همه اومدند جلو.ارکست هم اهنگ مهر شاد که می خوند بر جمالش بر کمالش بر محمد صلوات ......اونو خوند و من از این آهنگ خیلی خوشم می اومد همیشه و بغضم گرفت اما نذاشتم اشکام بیاد خلاصه در حالیکه همه رو سرمون گل می ریختند رفتیم به اتاق عقد یه عقد نمایشی کردیم و بعد چند تا کلیپ هم سر سفره عقد گرفتیم و بعد رفتیم تو باغ و اول به همه خوش امد گویی کردیم و بعد رفتیم وسط حالا نرقص و کی برقص ارکست هم خدا خیرش بده یه آهنگ های باحالی میزد آدم دلش نمی اومد بشینه منم بی خیال اینکه عروسم و باید سنگین باشم و کم برقصم همش می رقصیدم بعدشم رفتیم کیک بریدیم و کیک دهن هم گذاشتیم و بعد هم دوباره بزن و برقص.راستش تقریبا همه وسط بودند و کسی ننشسته بود بعد از شام من سردم شده بود همش منتظر ارکست بودم که بره بزنه و من دوباره برم برقصم و گرم بشم  

خلاصه دوباره شروع به رقصیدن کردیم و اما وقت تانگو  شداول من و همسری با هم تانگو رقصیدیم با آهنگ خوابم یا بیدارم وقتی ما داشتیم تانگو می رقصیدیم هم دستاشونو به هم حلقه کرده بودند و آروم تو یه دایره بزرگ دورمون می چرخیدن من یه لحظه که نگاه کرده بودم خیلی عاشقانه شده بود smiley1631.gifبعد اهنگ سلطان قلب ها رو خوند و همه تانگو رقصیدنsmiley1631.gif باز هم من و همسری وسط بودیم و بقیه دورمون تو همون دایره داشتند تانگو می رقصیدن.فیلم بردار خیلی خوشش اومد می گفت فیلمش خیلی قشنگ شد می گفت مثل یه صحنه ای بود که از قبل کلی برنامه ریزی شده بود.در صورتی که کاملا اتفاقی بود. خلاصه به من که رقص تانگو خیلی کیف داد خیلی حس خوبی داشتم کاملا احساس آرامش کردم 

 

بعد تانگو تقریبا دیگه حالت پارتی شد  یعنی ارکست آهنگ های تند و شاد می خوند و همه بلند بلند می خوندن و می رقصیدن و می پریدن هوااا. بعدش هم همه نشستند و آهنگ امشب شب مهتاب رو خوندن خیلی قشنگ بود. بعد خود همسری رفت آهنگ جان مریمو با ارگ زد و داداش همسری اون آهنگ خوند و منم با دسته گلم جلوشون  می رقصیدم  بعدشم دسته گلمو پرت کردم  که خاله کوچیکم گرفتش  

آخر مجلس هم ما تو همدان یه رسمی داریم که نمی دونم توی شهرهای دیگه هم باشه یا نه!!! 

 اینطوری که توی یه شال یا دستمال سفید نون و پنیر می ذارن و بعد یکی از پسرهای کوچک فامیل عروس میاد اول هفت بار دور کمر عروس می چرخونه و بقیه می خونن هفت تا پسر یه دختر.هفت تا دختر یه پسر  بعد اونو می بنده دور کمر عروس (در واقع این نون و پنیر برای اینه که مثلا اگه صبح بیدار شدیم چیزی تو خونه نبود اونو بخوریمSmiley 

بعدشم بحث کل کل که من این قسمتو خیلی دوست دارم 

که خونواده دوماد یه طرف می ایستند و خانواده عروس یه سمت دیگه بعد خونواده دوماد می خونند  (نون و پنیر اوردیم دخترتونو بردیم) و خونواده عروس جواب میدن (نون و پنیر ارزونیتون دختر نمی دیم بهتون) و همینطوری چند تا جمله دیگه که اگه خواستید همشو واستون می نویسم خلاصه اینو هم اجرا کردیم که خیلی با حال بود مثلا دو تا از عمه های من خاله های همسری می شن بعد اونا مرتب از سمت عروس می دویدن سمت دوماد و برعکس چون به قول خودشون دو طرفه بودند و باید تو کل کل هر دو طرف باشن کلی بهشون خندیدیم. بعدشم حاضر شدیم که بریم خونه. 

راستش ما مثل عروسی های دیگه نبودیم که کلخ یابون یا بزرگراهو بند بیاریم و مزاحم بقیه ماشین ها بشیم ماشین ما جلو بود و بقیه ماشینها توی یک خط مثل صف پشت سرمون می اومدن و همه ماشین ها آهنگ دست بزنید و شادی کنید گذاشته بودند  واسه همین هر ماشینی که رد می شد برای تشکر یه بوق می زد و بقیه ماشین ها با فقط یه بوق جوابشو می دادند.(البته تو بزرگراه و توقتی رسیدیم به منطقه مسکونی دیگه کسی بوق نزد )( فرهنگ بالا رو دارید  بعد هم رسیدیم خونه من گرم گرفت و کلی بغل مامان و بابام گریه کردم و تقریبا اشک همه رو در آوردم SmileySmileySmileySmileySmileySmiley 

بعدشم رفتیم خونه خودمون و همسری موهامو باز کرد و ساعت ۴ صبح بود و داشتیم از خستگی می مردیم و لالا کردیم 

 

خوب اینم از خاطرات عروسی. 

من عروسیم خیلی بهم خوش گذشت و همینطور به بقیه مهمونا یعنی همه می گفتن که تا حالا اینطوری عروسی بهشون خوش نگذشته بود که همه این ها رو مدیون لطف خدا هستم  

امیدوارم و از صمیم قلب آرزو می کنم که کسانیکه عروسیشونه بهشون خوش بگذره و واقعا جز یکی از بهترین روزهای زندگیشون باشه

نظرات 49 + ارسال نظر

سلا نگین خانم حالا فهمیدم پس همدانی هستی. شهر منم یه جورایی همدانیه یعنی پدرش همدانیه و مادرش بوشهری ولی یه چند سالی اونجا زندگی کرده الان هم بوشهر هستیم من از این رسوم خبر نداشتم. چه جالب.

غزل 1389/08/11 ساعت 12:33 ب.ظ http://1362ghazaleomid.blogfa.com

اولا که اول
ثانا من از همه جشن همه جاشو بی خیال شدم با خوندن گریه ات موقع خداحافظی گریه ام گرفت

دوم شدی

نیلوفر 1389/08/11 ساعت 12:51 ب.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

ای ول خیلی باحال بود!
اینقدر قشنگ تعریف کردی که انگار ما هم تو عروسی بودیم :*
راستی چقدر دیر رفتینا ۹:۳۰ شب تازه عروس و دوماد اومدن!!!! :دی

خوب به جاش تا ۳ زدیم و رقصیدیمو توی آتلیه حدود ۲۰۰ تا عکس گرفتیم

رازقی 1389/08/11 ساعت 01:18 ب.ظ http://myamorousdays.blogfa.com

وای خدا رو شکر که اینقدر بهت خوش گذشته. پیش به سوی یه دنیای زیباترو زندگی زیباتر. فکر میکنی کدوم دوره ی زندگی قشنگتره؟
احیانا نمیخوای از خونه ات عکس بذاری؟

چرا عزیزم حتما می اندازم

فاطمه 1389/08/11 ساعت 01:30 ب.ظ http://zendegi-man-to.blogfa.com

وووووووووووووای آبجی مطمئن بودم مراسمتون عالی میشه..الهی شکر..خیلی خوب بوده ها..جای من خای نه؟ :دی
ایشالله خوشبخت بشید و شاد.....زود زود بیا پیششششششششششم..بووووووووس

معلومه که جای تو خالی بوده عزیزم

ادرسش بود
http://www.nasimaa.blogfa.com/

نگین .... چه خاطره خوبی برات حک شده ها .... خدا رو شکر

آره واقعا خدارو شکر

مدی 1389/08/11 ساعت 02:19 ب.ظ http://madikhanoom.blogfa.com

قربونت برم عروس کوچولوی من
آره انشاالله واسه ماه عسل بری اونجا حالشو ببری
مبارکه مبارکه عروسیتون
به پای هم پیر شید با تمام خوشبختی
راستی اون رسم رو ما هم داریم که میزنن به کمر عروس
رسم شمالی هاست

چه جالب.نمی دونستمولی ما هم تو همدان داریم.پس این رسم مشترکه

آزاده 1389/08/11 ساعت 02:42 ب.ظ

سلام نگین جان. مبارک باشه عزیز. یه جایی نوشته بودی جشنتون اصفهان بود. باغ کجای اصفهان بود؟ چون ما هم اصفهان هستیم و در حال حاضر عقدیم و داریم دنبال یه باغ میگردیم که بشه ارکس برد. ولی هر جا رو دیدیم باغش را پسندیدیم فقط نمیشه ارکس ببریم. جوابشو میتونی خصوصی برام بزاری. ممنون

نازبانو 1389/08/11 ساعت 02:43 ب.ظ http://Songoflife.blogfa.com

عروسی قشنگی داشتین. مطمئن باش اون صحنه افتادنت از همه بیشتر تو فیلم عروسیت واست خاطره می شه. راستی کسای جهیزیه ات رو دیدم.قشنگ بود و با سلیقه.مبارکت باشه. دیگه اینترنت داری باید زود به زود بیای ها

چشمممم

آزاده 1389/08/11 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام دوباره. میشه رمزت رو بدی منم عکساتو ببینم. البته اگه دوست داری. ممنونم عزیز.

sima 1389/08/11 ساعت 03:29 ب.ظ http://masitahgigi.blogfa.com

خوشبخت بمونی عزیز دلم

مرسی عزیزم

نگی 1389/08/11 ساعت 05:09 ب.ظ http://dotabarayeham.blogsky.com/

اینجور چیزا رو بذارن تو پشت صحنه فیلم خیلی با مزه میشه..بعدا کلی خاطره ست :))
نگین من شب عروسی اصلا گریه م نگرفت برعکس همه که گریه کردن!
خوشبخت باشید همیشهههههه...

عیب نداره من جای تو هم گریه کردم

خیلی خوشحالم که عروسیت این قدر قشنگ و بدون کوچکترین دردسری انجام شد نگین جان.
رسمهای قشنگی دارید توی بعضی از شهرها من شنیدم این شعر معروف " نون و پنیر آوردیم " را شب بله برون میخونن. اما شب عروسی یک مزه دیگه ای داره.
امیدوارم فیلمهاتون هم همان طور که انتظار دارید زیبا و قشنگ از آب در بیاد.

خوشبخت باشی و شاد

مرسی گلم

دخترک ماه نشین 1389/08/11 ساعت 10:00 ب.ظ

سلام عروس کوچولوی خودم خوبی؟
خیلی ذوق کردم با عروسیتون!
امیدوارم همیشه خوشبخت باشی عزیز دلم
خیلی خوشحالم که انقدر عروسیتون خوب بوده واقعا با تمام کلماتی که می خوندم ذوق می کردم و خوشحال بودم!
خوشبخت باشی همیشه
بوس بوس

قربونت عزیزم انشالله قسمت شما

رعنایی 1389/08/11 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.ranaei.blogfa.com

خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
من عاشخ چنین عروسیهای باحالی هستم!!! تشت طلا اوردیم دخترتون رو بردیم... انگشتر طلا اوردیم دخترتوتن رو بردیم!!! عزیزم .. خوشملم!!! لباس آرایشت چطور بود؟ یکنم تعلیف کن از اینها هم!!!جوانیم و جویای تجربه شما:ی
خوب عروس خانوم به سلامتی به نت هم که وصل شدی!!! مبارکه ...
رقص تانگوتون خیلی ناز بوده حتمن... خوشبخت بشی مادددددددرجان

خودم خیلی از آرایشم راضی هستم.معرکه بودشاید حالا یه روز عکسمو گذاشتم

نفس 1389/08/11 ساعت 10:45 ب.ظ http://www.nafas206.blogfa.com

سلام گلم
ازون عروسیایی بوده که هر کسی آرزوشو داشته
موفق و خوشبخت باشین همیشه

مرسی عزیزم

رها 1389/08/11 ساعت 10:52 ب.ظ http://raha27.blogsky.com

واااااااای پس جای ما خالی بوده ها! خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته. عکس نمیذاری ببینیم خانمی.
راستس خوشحالم که اینترنت وصل شده زود زود بیا دیگه.

بانو 1389/08/11 ساعت 11:32 ب.ظ http://banoooomir.blogfa.com

پس تو هم عروسی
خوشبخت باشی عروس خانوم

مرسی عزیزم شما هم خوشبخت باشی

خانم 1389/08/12 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.zemestoone86.persianblog.ir/

عزیزم خیلی خوشحالم که عروسیت عالی برگذار شد و به همه خوش گذشت و بهترین شب زندگیتون شد :)
برای ما هم دعا کنید که همه چی خوب پیش بره :*
اینترنت هم مبارک :)

مرسی عزیزم.انشالله بهتر از مال ما هم میشه

آزاده 1389/08/12 ساعت 08:10 ق.ظ

سلام عروس خانم. ممنون از پاسختون. لطف کردی. در مورد آتلیه هم خیلی ممنون میشم اگه بهم بگی. قربونت برم. شاد باشی.

الی 1389/08/12 ساعت 08:18 ق.ظ http://man-va-va.persianblog.ir/

وای چقدر ریلکس بودین حتماً خیلی روز خوبی بوده امیدوارم همه روزهای زندگیت خوب و عالی باشه

ایشالله مبارکت باشه عزیزم
خداروشکر که بهتون خوش گذشته
بوس بوسی

::.. 1389/08/12 ساعت 09:44 ق.ظ http://farzan3h.blogfa.com

سلام
ملومه عروسی خوبی بود
ایشالا خوشبخت باشی
منتظر رمز هستم تا عسکاتو ببینم
شاد باشی

آتنا 1389/08/12 ساعت 11:46 ق.ظ http://atena11.persianblog.ir

نگین جونم واقعا؛ بت تبریک میگم . امیدوارم که مراسم من هم به همین شیرینی باشه. برات آرزوی خوشبختی دارم دوست خوبم.

انشالله که از مال من بهترم میشه

آزاده 1389/08/12 ساعت 12:50 ب.ظ

چقدر خوبه که عروسیتون بهتون و به همه مهمونا خوش گذشته و خاطره قشنگی ازش دارید. دعا کن عروسی ما هم به خوبی و خوشی برگزار بشه و بعدها ازش به خوبی یاد کنیم. عقدمون که با وجود تدارکات زیاد بیشتر شبیه مهمونی برگزار شد چون خانواده همسرم خیلی مؤمنند و بزن و برقص آنچنانی ندارند خیلی مجلس شور و حال نداشت. فامیل خودم هم یه جورایی جلوی اونا رودرواسی کردند و بلند نشدند. دلم میخواد تو عروسی تلافیشو در بیارم و حسابی خودم مجلسو گرم کن. راستی اون باغ شما ساختمونی هم داشت که بشه مجلسو داخل ساختمون برگزار کرد؟ راستشو بخوای من تالار با تایم محدود را دوست ندارم. علاوه بر اونکه ارکس هم نمیذارند.

منا 1389/08/12 ساعت 01:19 ب.ظ http://hamsarebivafayeman.blogfa.com

سلام خیلی خوبه که مراسم عروسیت انقدر خوب برگزار شده عزیزم امیدوارم خوشبخت بشید برای منم دعا کن عروسیم خوش بگذره و خوب برگزار بشه.

انشالله خوبتر از مال منم میشه

گلبانو خاتون 1389/08/12 ساعت 05:15 ب.ظ

وای من عاشق این کلیپای پشت صحنه ام. بزار فیلم عروسیت حاظر بشه اینقده هیجان انگیزناکه!
چه جالب منم عروس همدانیا شدم ولی این مراسمو که گفتی نداشتیم!!!

خوب حتما خونواده شوهرت این رسمو نداشتن

سسسسسسسسسسسسسسسلام نگین جان .
چه خبرا؟
انشالله به سلامتی و میمنت خیلی خوشحال شدم که بهت خوش گذشته.
انقد از این زمونه خسته شدم تک و تنها.
من تک دخترم نه داداش نه خواهر از بی کسی و بی زبونی خسته شدم .مامانم از صبح برو دانشگاه فکر و ذکرش شده دانشجوهاش بابام هم از اون بدتر. دعا کن خسته شدم از بی کسی بی هم زبونی دعا زودتر ازدواج کنم با کسی خدا صلاح میدونه.دعا کن خیلی برام نیاز مند دعا هسسسسسستم.
یا علی

انشالله دوست خوبم هر چه زودتر شما هم یه ادم خوب و مناسبو پیدا کنی

ستاره و نیاز 1389/08/12 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام.خوبی؟
چه خبر؟
خدای من کاش منم اون جا بودمااااااااا
راستی اون تیکه که خوردی زمین رو خیلی خندیدم
همیشه شاد باش

[ بدون نام ] 1389/08/12 ساعت 10:23 ب.ظ

عسیسم به یادتم

مرسی عزیزم فقط شما؟؟؟

فنچ 1389/08/12 ساعت 11:26 ب.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

عزیزمیییی... خیلی خوشحالم که همه چی عالی بوده همزادی:)) منم اون شب دقیقا بهترین شب زندگیم بود!(خدایی آخر همزادیو تفاهمیم ما !! )
ایشالله همیشه شاد و خوشبخت باشین نگین جونم:*

دقیقا

پریسا 1389/08/13 ساعت 01:57 ق.ظ http://www.dastanemehraban.blogfa.com

سلام عزیزم وااااااااااای چه عروسیه باحالی مطمئنا شوهرت خوبه که بهت انقد خوش گذشت عزیزم پس دعا کن یه شوهر خوبم گیر من بیاد دیگه مردم از بس خاطرات عروس خاونمارو خوندم دلم آب میشه تورو خدا دعا کنیااااااااااا
عزیزم مگه چند سالته که عروس کوچولویی؟
راستی حتما به وبم بیا

مرسی گلم والا من ۲۶ سالمهو این کوچولو هم واسه سنم نگفتم

عسل 1389/08/13 ساعت 08:19 ق.ظ http://ghasedak26.persianblog.ir

خب خداراشکر که همه چی عالی بوده انشالله خوشبخت بشید

عروس تنها 1389/08/13 ساعت 08:45 ق.ظ

تبریک تبریک
خوشبخت باشید

صدف 1389/08/13 ساعت 10:00 ق.ظ http://shabgard16

سلام جیگرووووووووووووووو بادا بادا مبارک باد ایشالا مبارک بادا
ایشالا خوشبخت شین

یلدا 1389/08/13 ساعت 02:13 ب.ظ http://tael5250.blogfa.com

سلام نگین جون. خوبی؟ چه جالب !تقریبا شرایطمون مثل همه.ما هم 2 آبان عقدی مون بود ک قراره بنویسمش. خوشبهمون سر بزنی. من لینکت می کنم

منم لینکت می کنم

سپیده 1389/08/13 ساعت 09:35 ب.ظ http://selena0cute.blogfa.com/

سلام عزیزم
خدا رو شکر همه چش عالی بوده
منکه با خوندنش لذت بردم
ایشالا سالهای سال در کنار همسریت شاد و خوشحال باشید

مرسی گل من

ستاره و نیاز 1389/08/14 ساعت 08:58 ق.ظ

سلام.خوبی؟من یه کارت دعوتم از طرف ستاره بدو که تو هم دعوتی[قلب]

اومدم

رعنایی 1389/08/14 ساعت 03:27 ب.ظ

فک کنم نت وصل شده باشه ااااااا:(

رعنا جان ادرس وبتو پیدا نمی کنم

سلام
نگین جونم اول بهت تبریک میگم عروسی منم ۲۶ شهریور ۸۹ بود به ما هم خیلی خوش گذشت راستی تو چند سالته؟

سلااااااااااااااااام عروس خانم:*:*

به سلامتی

بالاخره چشممون به جمال شما روشن شد

ایشالا که خوشبخت بشین

جای ما بچه های وبلاگ خالی:D

۱۰۰ البته که خالی بوده

رایحه 1389/08/15 ساعت 10:21 ب.ظ http://ghutiyerangy.persianblog.ir/

ممنونم.
بااجازه لینکت کردم نگین جان.

خواهش می کنم منم لینکت کردم

نفس 1389/08/15 ساعت 10:22 ب.ظ http://www.nafas206.blogfa.com

مرسی که اومدی وبلاگم گلم
راستی
منم فکر می کردم از من کوچیکتری

مریم 1389/08/16 ساعت 12:20 ب.ظ

چه خوش گذشته جای ما خالیییییییییییییییییییی
ولی چه رسمای جالبی داریددددددددددد

اره عزیزم واقعا جاتون خالی بود

راز 1389/08/16 ساعت 10:03 ب.ظ http://zendegieman1360.blogfa.com

عزیزم امیدوارم خوشبخت بشی.منم مثل تو آرزوهای زیادی برا زندگیم داشتم اما...

اما چی؟

nazi 1389/08/18 ساعت 04:32 ب.ظ

چه قدر باحال بوووود.... خیلی خوشم اومد... ایشالا عروسی منم بهم خوش بگذره !! و البته به بقیه .
می گم تو چند ساله که عروس کوچولویی؟؟

۲۶ سال

رضوان 1389/08/19 ساعت 11:19 ق.ظ http://Dokhtar0irooni.blogfa.com

نگین جونم خاطراتتو خوندم معلومه خیلی خوش گذشته.
انشاالله همیشه در کنار هم خوش و خرم زندگی کنین.

مرسی گلم

مریم 1389/11/30 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام عزیزم
مبارکت باشه ان شاالله خوشبخت باشی
2 ماه دیگه عروسی خودمه
برام دعا کنین
نگران مراسم هستم

گلم همه چیزو بسپار به خدا مطمئن باش به بهترین نحو انجام میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد